سوریه بر اساس ماهیت جغرافیایی و تداخل در ساختارهای خود غیر قابل تجزیه است و هیچ ساختار مردم شناختی نمیتواند به صورت جدا از دیگران زندگی کند.
به گزارش اخبار جهادی،غرب و رژیم صهیونیستی قطعاً هر موضوع مرتبط با رویکرد اتحاد امت عربی و اسلامی را رد میکنند، چرا که میدانند این اتفاق باعث ایجاد قدرت فراوان انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و فرهنگی مسلمانان میشود و مانعی در برابر تلاشهای غرب جهت نفوذ در خاورمیانه مملو از منابع پولی و انرژی خواهد بود. منطقهای که موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب منافع جهانی دارد. از همین رو رویکرد استراتژیک غرب از مدتها پیش تاکنون بر اساس تجزیه منطقه و به ویژه دولتهای بازدارنده منطقه نظیر سوریه ، عراق ، لبنان و مصر رقم خورده است تا آنها را تحت اراده سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود قرار دهد.
پروژه تجزیه سوریه و از بین بردن هویت عربی و اسلامی آن بخشی از پروژه خاورمیانه جدید بود که با استفاده از مبنای « هرج و مرج خلاق» و با به کارگیری گروههای گستردهای از عناصر مسلح و تروریست با تسلیحات فراوان و کشنده و ضمن آمادهسازی مادی و روانی این عناصر تحت عنوان عملیات موسوم به « یاسمن آبی» از ۷ سال پیش تاکنون به اجرا گذاشته شده است.
با توجه به نزدیک شدن به پایان زمان موجودیت گروههای تروریستی در سوریه، هر اندازه که با حجم بالای توطئهها و اهداف آمریکایی- صهیونیستی برای سقوط دولت سوریه یا تجزیه آن بیشتر آشنا میشویم، ابعاد شکست طرحهای آمریکایی و صهیونیستی بیش از پیش خود را نشان میدهد.
پروژه تجزیه طلبانه دیرالزور و المیادین
پیش از این گفتیم که طرح تجزیه سوریه به گونهای است که به ترکیه اجازه میدهد بخش گسترده ای از اراضی سوریه را تحت تصرف خود بگیرد. در داخل سوریه نیز قرار بود یک دولت کوچک سنی در مناطق حمص و دمشق تشکیل شود. احتمال داشت این دولت تا بخشهایی از شمال لبنان نیز توسعه پیدا کند، اما در منطقه دیرالزور برنامهریزیها به گونهای بود که این منطقه خارج از مرزهای ترکیه و خارج از دولت کوچک علوی قرار میگرفت.
دیرالزور و المیادین قرار بود به دولت کوچک سنی در عراق ملحق شود. علت آن هم این بود که آمریکا نمیخواست منطقه جغرافیایی را به ترکیه بدهد که باعث افزایش نفوذ آن شود. مهمترین نکته ممانعت از ایجاد هر نوع ائتلاف در آینده بین ترکیه و دولتهای سنی اطراف آن بود. دولت کوچک سنی تا مرزهای دیرالزور می رسید، دولتی که ترکیه حجم آن را مشخص خواهد کرد. به این ترتیب ایجاد منازعه و درگیری بین دیرالزور و ترکیه و دولت سنی در حمص و دمشق وجود داشت. ازسویی دیگر خلأیی جغرافیایی در مناطق صحرای سوریه ایجاد میشد که اسرائیل میتوانست در ابعاد نظامی نفوذ خود را در آن توسعه داده و به بیشتر مناطق سوریه برسد.
به این ترتیب واشنگتن برتری نظامی اسرائیل را تضمین میکرد، چرا که برتری در مناطق صحرایی در ابعاد نظامی کم هزینه تر از برتری در مناطق مسکونی بود. اسرائیل در این صورت میتواند کمربندی از دولتهای طایفه ای از یک سو و کمربندی از صحرا به سمت دولتهای کوچک تازه تأسیس ایجاد کند. علاوه بر اینها در داخل نیز دروزیان را نیز به خطوط تماس با دولت های تکفیری تاسیس شده بفرستد.
قبلا گفتیم که دولتهای حاشیه خلیج فارس اقدام به جذب هزاران سوری کردند که بخش عمدهای از آنها از اهالی دیرالزور بودند. در همان زمان سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل از طریق سرویسهای جاسوسی عربی اقدام به ایجاد اختلاف بین اهالی دیرالزور و سایر مناطق سوریه کردند. در این سالها فشارهای زیادی به صورت خاص از ناحیه اهالی مناطق دیرالزور و المیادین بر مهاجران سوریه وارد میشد. مهمترین این فشارها این بود که بیشترین ویزاهایی که به جوانان جویای کار در دیرالزور داده می شد، ویزاهایی بدون عقد قرارداد کاری بود. به این ترتیب جستجوی این افراد برای کار بهانهای میشود تا آنها به مراکز امنیتی فرا خوانده شده و به بهانه مخالفت با قوانین به منازل آنها یورش برده شود. علاوه بر اینها تعدادی از مزدوران آموزش دیده برای فعالیتهای میدانی به این مناطق فرستاده شدند. تعدادی از مبارزان نیز از سوی کشورهای همسایه ارسال شدند.
وقتی که پروژه یاسمن آبی به صورت کامل به پایان رسید، احتمالاً مقامات سوری متوجه شدند که مداخله نیروهای خارجی از سمت دیرالزور تقریباً غیرممکن است، چرا که منطقه جنوب و الساحل دچار فتنه نشده و ارتش وحدت خود را حفظ کرد و این پروژه ناکام ماند. اما یکی از طرحهای جایگزین ایجاد منطقه بیطرف در شهر جسرالشغور بود.
در این راستا گروههای مسلح مدت طولانی نزدیک به بیش از یک ماه بر منطقه مسلط بودند، اما رسانهها چیزی از این موضوع مطرح نکردند، شبکههای مخالف به دنبال آن بودند که از حضور عناصر مسلح در این شهر سخن بگویند، مقامات سوری نیز در این رابطه صحبتی مطرح نکردند تا اینکه تکلیف اوضاع جسرالشغور مشخص شد و نیروهای نظامی برای بازگرداندن امنیت به دیرالزور به سمت آن حرکت کردند.
در بانیاس ارتش به سمت شهر کشانده میشود تا آنجا را به منطقه مخروبه تبدیل کنند. در این راستا صدها نفر از عناصر مسلح که بیشتر آنها غیر سوری بودند در این مناطق منتشر شده و اقدام به تخریب زیرساختها و بهویژه پالایشگاه بانیاس می کردند. طرح فتنهانگیزی در الساحل قرار بود از طریق بانیاس اجرا شود.
در جبله قرار بود اکثریت علوی به درگیری با اقلیت سنی کشانده شوند. این اقدام از طریق ایجاد تظاهرات با شعارهای صرفاً فرقهای انجام میشد. در این راستا از شخصیتهایی از خارج از منطقه استفاده میشد تا در حالی که نقاب بر چهره داشتند در تظاهرات از شعارهای فرقه گرایانه استفاده کنند.
در لاذقیه قرار بود ارتش منحصراً به سمت مناطق سنینشین کشانده شود. در این راستا تأسیسات خدماتدهی به شهروندان و موسسات مصرفی به آتش کشیده میشد. برخی گروهکها در راستای این طرح وارد شهر شده و اقدام به انتشار شایعات بین مردم و تکتیراندازی و به آتش کشیدن زیر ساختهای اساسی در مناطق سنینشین کردند و مراکز تجاری را نیز به آتش کشیدند. این اقدام منجر به مهاجرت تعدادی از مردم شد. تمام مزدوران از ایجاد درگیری و فتنه در شهر ناتوان ماندند.
در شهر طرطوس شایعاتی برای از بین بردن اعتماد مردم به رهبران سوریه منتشر شده بود، این شایعات سعی میکردند مردم را نسبت به آنچه که “دفاع از خود ” نامیده بودند تحریک کنند. این در حالی بود که این شهر اصلاً هدف حمله نبود.
در منطقه الساحل شخصی به نام ف. م. که اموالی را به صورت مستقیم از عربستان سعودی دریافت کرده بود، به محور اصلی این حوادث تبدیل شد. اتفاقاً وی علوی بود. او پول زیادی را در یکی از مناطق جبله هزینه کرد. جالب اینجا بود که وقتی شیخ عدنان عرعور علویها را تهدید میکرد، او برایش پول میفرستاد. این شیخ در میان مردم فعالیت داشت و شایعات وحشتناکی را منتشر میکرد.
در شهر لاذقیه مردم در آستانه تحریک شدن بودند. در روز ۲۸ مارس ۲۰۱۱ تک تیراندازیهای گسترده به سوی گروهکهایی که غالبا تابعیت خارجی داشتند انجام شد. بنا بر اطلاعاتی که از برخی دوستان به دست آوردم، بالغ بر ۷۵۰ فرد مسلح غیر سوری در این تیراندازی ها و اقدامات مخرب حضور داشتند، علاوه بر اینکه مزدوران سوری نیز در میان آنها بودند.
بنابراین، معرکه ای در سوریه وجود داشت که مردم این کشور و به ویژه نوجوانان را هدف قرار داده و سعی داشت دولت سوریه را دولتی فرقه گرا معرفی کند. در میان علویها شایعاتی مطرح میشد مبنی بر اینکه شهروندان امنیت خود را از دست دادند، این شایعات وانمود میکرد که دولت سوریه قادر به دفاع از خود نیست.
مراحل جدید پروژه بحران سازی و براندازی در سوریه
به این ترتیب گرچه طرحهای متوالی برای ایجاد پروژه خاورمیانه جدید با شکست مواجه میشد، اما آمریکا و نیروهای مداخله جو دست بردار نبودند و مشخص بود که اصرار زیادی برای پیشبرد اهداف خود در سوریه دارند. آنها در ادامه پروژه حضور گسترده تروریست های بینالمللی در سوریه را در راستای جنگ نیابتی مطرح کردند. به این ترتیب بود که گروههای تروریستی نظیر جبهه النصره و داعش در سوریه آغاز به کار کرده و بحران این کشور وارد مرحله تازهای شد.
در این مرحله از تجاوز بر ضد سوریه، رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس نظیر قطر و عربستان پررنگتر شد آنها تلاش داشتاند از طریق تشکیل شورای ملی، حاکمیت یک منطقه ولو در یک روستا در داخل مرزهای سوریه را از دیگران بگیرد. در این شرایط کشورهای عربی این شورا را به رسمیت میشناختند. به این ترتیب در نیمه رمضان شبکههای الجزیره و العربیه ویترین جدیدی از خبرپراکنی های خود در مورد تظاهرات گسترده در خیابانهای دمشق را ارائه کردند. اتحادیه عرب نیز اقدام به صدور بیانیهای کرد که توافقی برای آن وجود نداشت. به این ترتیب در نیمه رمضان مقدمات ایجاد شورای موسوم به شورای انتقالی مانند الگوی لیبی فراهم شد. شورای نظامی حسین الهرموش را به فرماندهی خود انتخاب کرد و قبل از تشکیل واقعی شورای ملی، تشکیل آن اعلام شد.
با وجود تمام هزینههای دشمن، طی سالهای گذشته عملیات تروریستی گروههای مخالف دولت برای براندازی بشار اسد کافی نبود و گرچه دولت در برههای از زمان بیشتر مناطق کشور را از دست داد، اما به مرور توانست اراضی استراتژیک سوریه را باز پس گیری کند تا امروز در آستانه ریشه کن کردن کامل گروههای تروریستی در سوریه قرار بگیرد. طبعا بعد از حذف گروههای تروریستی از سوریه، مرحله بعد مبارزه با نیروهای اشغالگر خارجی خواهد بود که به بهانههای مختلف بخشهایی از اراضی این کشور را تحت اشغال خود گرفتهاند.
بخش دهم: آیا تجزیه سوریه امکان تحقق دارد؟
این موضع گیریهای تجزیه طلبانه با واکنش منفی بسیاری از مردم سوریه مواجه شد و آنها تبدیل شدن کشور به مجتمع های کوچک دارای اختلافات متعدد را رد کردند. به ویژه که طرح بینالمللی شامل تجزیه کشور به دولتچه های مذهبی و نژادی کوچک بود. طرحی که بر اساس آن قرار بود علویها دولتی در سواحل سوریه تشکیل دهند. کردها در شمال سوریه مستقر شوند و دروزی ها نیز در مناطق حضور خود دولت تشکیل دهند. بر اساس این طرح قرار بود مرکز و جنوب و شرق سوریه نیز در اختیار گروه تروریستی داعش قرار بگیرد و بخشی از این مناطق نیز به تشکیل یک دولت سنی دیگر اختصاص داده شود.
ناظران و کارشناسان مسائل سوریه اعتقاد دارند که این کشور بر اساس ماهیت جغرافیایی و تداخل در ساختارهای خود غیر قابل تجزیه است و هیچ ساختار مردم شناختی نمیتواند به صورت جدا از دیگران زندگی کند. به ویژه اقلیتهای مذهبی و دینی و نژادی در سوریه جغرافیایی مشخصی برای خود ندارند و بیشتر آنها جز در برخی مناطق محدود نمیتوانند اکثریتی انسانی برای خود تشکیل دهند تا این مناطق را به مناطق مستقل تبدیل کنند.
شکی نیست که تجزیه سوریه به نفع ملت این کشور نخواهد بود و باعث خواهد شد رویکرد تجزیه منطقه و تضعیف و منزوی نگه داشتن آن تقویت شود.این پروژه قطعاً در خدمت اهداف منافع طرفهای دیگر از جمله اسرائیل و آمریکا خواهد بود که منافع ویژه استراتژیک خود را در منطقه دنبال میکنند. طرح تجزیه سوریه باعث می شود مرزهای این کشور همواره در جنگهای فرسایشی گرفتار شده و چندین دهه به این ترتیب سپری کنند و وابستگی آنها به طرفهای خارجی بیشتر شود.
با وجود اینکه جنگ در سوریه هنوز به پایان نرسیده، اما آزادسازی بیشتر مناطق این کشور توسط نیروهای ارتش عربی سوریه و متحدانش از دست تروریستهای تکفیری و عناصر مسلح مورد حمایت آمریکا و رژیمهای عربی باعث شده نقطه عطف جدیدی در عرصه سیاسی سوریه ایجاد شود. به این ترتیب شهرهای السویدا و حمص و درعا و دمشق و طرطوس و لاذقیه و حلب و دیرالزور و الحسکه از گروههای تروریستی خارج میشود تا پایان پروژه تجزیه سوریه رقم بخورد و این کشور بار دیگر وحدت خود را به نیروهای مداخلهجو تحمیل کند و شکست پروژه ایجاد فدرالیته کردی را نیز اعلام کند.
نتایج معکوس مداخلهجویی غرب در سوریه
نتایج جنگ در سوریه بر خلاف منافع جریان مداخله جو و متجاوز به این کشور رقم خورد. به گونهای که اشتباهات آمریکا در این کشور باعث بروز اتفاقاتی شد که هرگز در ابعاد تاکتیکی و استراتژیک به نفع این کشور نبود. جنگ در سوریه اتفاقات زیر را در عرصه منطقهای رقم زد:
- این جنگ منطقه نفوذی برای روسیه در خاورمیانه ایجاد کرد که کرملین هرگز تصور آن را هم نمیکرد.
- این جنگ به روسیه فرصت داد تا بتواند خود را به محافل بین المللی تحمیل کرده و این نکته را اثبات کند که میتواند از دوستانش در موقع لزوم حمایت کند.
- این جنگ به روسیه اجازه داد مانورهای نظامی زنده ای را انجام دهد که هر ارتشی آرزوی آن را دارد. این جنگ عبرتها و درسهایی را برای نیروهای نظامی روسیه پدید آورده تا بتوانند نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسند و ناظر بر مواضع دشمن و تاکتیکهای منحصر به فرد و متفاوت آن باشند.
- روسیه در این جنگ تسلیحات استراتژیک و هواپیماها و رزمناو های خود را به دنیا نشان داد تا توانایی خود در هدف قرار دادن مواضعی با فواصل زیاد را به اثبات برساند و برای تسلیحات خود بازاریابی کند.
- جنگ سوریه به حزبالله لبنان فرصتی بی نظیر داده تا بتواند سازمان خود را بر اساس استفاده از تسلیحات کلاسیک با روش جنگ چریکی و حضور یگانهای ویژه مورد آزمایش قرار دهد. آنها همچنین یاد گرفتند چگونه در ضمن همگرایی با نیروی هوایی متحدان خود برای اولین بار وارد عملیات زمینی شود و ضد دشمنی وارد عمل شوند که به دست نیروهای ویژه آمریکایی آموزش دیده است. این جنگ همچنین به حزبالله فرصت داد تا به عنوان متحد روسیه و سوریه در اراضی درگیریها مطرح شده و تجربههای خود از این جنگ را به جنگ آینده با متحدان آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی منتقل کند.
- جنگ سوریه به ایران فرصت داد تا از طریق مشارکت خود در دفاع برای بقا و تداوم دولت و وحدت اراضی این کشور وارد سوریه شود. علاوه بر این که این جنگ مقبولیت و اعتبار ایران را در میان جامعه سوریه افزایش داد.
- جنگ سوریه همچنین باعث شد ارتش عربی این کشور از یک ارتش کلاسیک مستقر در پایگاههای نظامی و ارتش غیرحرفهای به یک ارتش حرفهای در تمامی انواع جبهههای مبارزه تبدیل شود. به این ترتیب ارتش سوریه راهکارهای همبستگی با شاخههای مختلف خود در روند مبارزات را فرا گرفته و همین موضوع باعث شد فرماندهی نظامی سوریه نیروهای جدیدی نظیر نیروهای دفاع ملی ایجاد کند که اعتقاد و انگیزه بیشتری برای مبارزه و درگیریها دارند. همچنین ۱۶ تیپ جدید نیز نظیر یگانهای ویژه مجهز به بهترین انواع تسلیحات در این ارتش تاسیس شد. عناصر این تیپها بیش از یک و نیم سال آموزشهای مختلف را دریافت کردند و به صورت فشرده استفاده از تمامی انواع تسلیحات را آموختند و در جنگهای شبیهسازی شده با سازمانهای مختلف آموزش دیدند. به این ترتیب ارتش سوریه جبهه جدیدی را تشکیل داد که مطمئناً با قدرت بیشتر مطالبات سوریه برای بازگرداندن جولان اشغالی را مطرح خواهد کرد.
ادامه دارد…
انتهای پیام/
منبع:تسنیم