در قرن بیستم، آغاز جنگ های بین المللی، استعمار، سلطه و دخالات ایالات متحده آمریکا را در تمام نقاط دنیا به وجود آورد.که اوج این تحرکات پس از جنگ جهانی دوم و ضعیف شدن سایر حکومتها از لحاظ اقتصادی و نظامی، راه را برای نفوذ هرچه بیشتر این کشور در مناطق جنگ زده شرق و غرب کره خاکی میسر کرد.
اقدام به کمکهای مالی بابت باسازی و اعزام نیروی نظامی جهت آموزش و برقراری امنیت این فرصت را به این قدرت نو ظهور داد تا جای پای خود را در مکانهای درگیر جنگ تثبیت و از آن زمان با ایجاد پایگاههای نظامی دائم، از منافع خود در شرق و غرب محافظت نماید. اما ایجاد و گسترش پایگاهها در دهه ۹۰ میلادی بود. زمانی که ایالات متحده با دستور رئیس جمهور وقت این کشور یعنی بوش پدر با گسیل نمودن نزدیک به یک میلیون تفنگدار و اعزام ناو هواپیمابر و تجهیزات مدرن به خلیج فارس و منطقه غرب آسیا با صدام حسین که در آن زمان کویت را اشغال کرده بود وارد جنگ شد و از آن تاریخ تا به امروز به بهانه مبارزه با تروریسم و ایجاد پایگاههای متعدد در منطقه ماندگار شده است.
ایجاد پایگاه برای نیروهای زمینی، هوایی و دریایی در کشورهای حوزه خلیج فارس، افغانستان، سوریه ، ترکیه و آسیای مرکزی و … همگی نشان از خوی جنگ طلبی و سیاست دخالت اشکار آمریکا در امور داخلی کشورها است و اثبات شده وجود این پایگاه ها نه تنها عامل ثبات و امنیت نبوده بلکه باعث بوجود آمدن ناامنی و رشد گروههای افراطی مانند داعش و القاعده در غرب آسیا شده است.
با توجه به آگاهی کشورهای میزبان که وجود این پایگاهها در کشورشان باعث هرج و مرج و دخالت آمریکا در کلیه امورات کشورشان گردیده اما به دلیل وابسته بودن و ضعف این حکومتهای استبدادی، توان درخواست برچیده شدن پایگاه های نظامی وجود ندارد.
پس از شهادت فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابو مهدی المهندس و همراهانشان در فرودگاه بغداد توسط تروریستهای آمریکایی و علیرغم مصوبه مجلس عراق مبنی بر اخراج نیروهای نظامی آمریکایی از این کشور و تاکید مسئولان کشورمان و فرماندههان جبهه مقاومت، تا کنون این امر میسر نشده و فقط در موارد جزئی و تاکتیکی، انتقال نیرو از چند پادگان و پایگاه به مکان هایی محدودترجهت حفظ امنیت نیروها انجام گرفته است.
در کشور سوریه نیز وضعیت بر همین منوال است و نیروهای اشغالگر آمریکایی با کمک شبه نظامیان کُرد در حال تجهیز پایگاهای خود به باند فرود هواپیماهای سنگین ترابری، هلیکوپتر و سامانههای موشکی است که نشان از برنامهریزی آنان برای حضور طولانی مدت در این کشور است.
اما وضعیت در افغانستان به گونه ای دیگر است. نیروهای آمریکایی پس از توافق با طالبان در حال خروج از این کشور هستند. به نظر میرسد که تحرکات اخیر طالبان و تصرف بخش گستردهای از خاک افغانستان و عدم انسجام نیروهای ارتش در مقابله با این تهاجم، با هماهنگی دولت آمریکا صورت می پذیرد که نشان از توافق پشت پرده جهت برقراری دولت مورد علاقه آمریکا در همسایگی شرقی ایران است.
قابل ذکر است گفتگوهایی محرمانه با حضور مقامات اطلاعاتی و نظامی کشورهای پاکستان و ایالات متحده در جریان است. دولت بایدن فشار زیادی به پاکستان وارد کرده تا با احداث حداقل دو پایگاه بزرگ اطلاعاتی و نظامی در خاک این کشور موافقت نماید که با توجه وابستگی اقتصادی پاکستان به آمریکا، توافق طرفین در خصوص احداث پایگاه دور از دسترس نخواهد بود. تا همچنان دشمن شماره ی یک جمهوری اسلامی ایران با استفاده از نیروهای نیابتی خود به شرارت در مرزهای شهر و کشورمان ادامه دهد.
در برخی از کشورهای دیگر نیز اخباری از خروج نیروها و تجهیزات آمریکایی از جمله سامانههای دفاع موشکی از عربستان منتشر شده که به نظر برخی کارشناسان، این جابه جایی به علت تغییر استراتژی در دولت بایدن است. در این استراتژی تهدید منافع آمریکا از منطقه غرب آسیا به حوزه دیگر یعنی چین و روسیه تغییر کرده است.
فارغ از همهی تجزیه و تحلیلها و جا به جاییهای صورت گرفته، حرکت ناو هواپیمابر از خلیج فارس تا خروج نیرو از افغانستان به نظر میرسد این جابجاییها نمایشی بوده و علیرغم وعده انتخاباتی روسای جمهور آمریکا (ترامپ -بایدن ) مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از منطقه غرب آسیا و خاص کشور سوریه، نه تنها نیروها را خارج نکرده بلکه با افزایش نیرو و تجهیزات چشم طمع به منابع نفتی منطقه دوخته و همچنان مهار ایران وجبهه مقاومت و امنیت اسرائیل از برنامههای بلند مدت این کشور است.
یقینا ایالات متحده آمریکا با وجود هزینه هفت تریلیون دلاری در منطقه و تجربه تلخ خروج از عراق در سال ۲۰۱۱ که باعث قدرتمندتر شدن نیروهای مقاومت عراقی و تشکیل حشد الشعبی و نفوذ بیشتر ایران شد، بار دیگر این اشتباه را تکرار نکرده و ماندن پر هزینه در منطقه را به خروج بیدردسر ترجیح میدهد.
انتهای پیام/
نویسنده: کمیل کربلایی
لینک کوتاه : https://akhbarjahadi.ir/?p=24083