اولین فرماندهان یگان پهپادی رعد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بازخوانی ضرورت و شرایط تشکیل این یگان و اقدامات آن در دوران دفاع مقدس پرداختند.
به گزارش اخبار جهادی، عُمر پهپاد در ایران در آستانه چهلسالگی است. پهپاد در آن روزهایی که ایران درگیر جنگ تحمیلی از سوی حزب بعث عراق بود متولد شد و باتوجه به ضرورتی که در نیروهای مسلح برای شناسایی از مواضع دشمن وجود داشت، آن پرنده به دست رزمندگان اسلام افتاد و توانست موفقیتهای خیرهکنندهای را برای نیروهای مسلح بهوجود آورد و تعجب فرماندهان جنگ را برانگیزد.
از همان زمان نیز اولین یگان پهپادی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت و افرادی که دورههای متفاوت خلبانی و فنی را گذرانده بودند در این یگان مشغول به کار شدند. این گردان که “رعد” نام داشت توانست در سالهای دفاع مقدس و پیش از عملیاتهای بزرگ، شناساییهای مهمی را انجام دهد که این شناساییها مقدمه طرحریزیهای عملیاتی شد.
با تشکیل نیروی هوایی سپاه در سال ۱۳۶۴، یگان پهپادی رعد کنار یگان موشکی حدید زیر نظر نیروی هوایی قرار گرفت و از آن زمان به بعد، یگان پهپادی مسیر رو به توسعه خود را با همکاری صنایع قدس وزارت دفاع آغاز کرد. در سالهای پس از دفاع مقدس نیز یگان پهپادی سالهای پر فراز و نشیبی را سپری کرد که در نهایت امروز ایران در حوزه پهپادی به یکی از قدرتهای جهانی تبدیل شده و توانسته است عملیاتها و رزمایشهای پهپادی موفقیتآمیزی را اجرا کند.
برای بررسی چگونگی تشکیل گردان پهپادی رعد در دوران دفاع مقدس و اقدامات اولیه این یگان و توسعه آن به گفتگو با برخی از فرماندهان گردان رعد در دوران دفاع مقدس پرداختیم، فرماندهانی که برخی پس از دفاع مقدس از یگان پهپادی جدا شدند و در بخشهای دیگر مشغول به کار شدند و برخی هم تا مدتها و تا دوره اوج پهپادی در نیروی هوافضای سپاه ماندگار شدند.
فرامرز عبدوست، صادق فروزنده، سیدمجتبی ماهرو و حمیدآقاجانی از جمله فرماندهان گردان پهپادی رعد بودند که میزبان آنان شدیم تا از خاطرات خود برای ما بگویند. متن زیر مشروح گفتگوی خبرنگاران با فرماندهان گردان رعد است که در ادامه میخوانید:
خبرنگار: ابتدا از اینکه دعوت ما را قبول کردید و در این میزگرد حضور یافتید، تشکر میکنیم. آقای عبدوست در مورد سوابق خود و ضرورت و نحوه راهاندازی گردان رعد بفرمایید؟
عبدوست: بنده جزو اولین گروهی در سپاه هستم که دوره آموزش خلبانی و فنی بالگرد را گذراندم و با شکلگیری یگان هوایی سپاه در سال ۱۳۶۱، مشغول راهاندازی واحد بالگردی در این یگان شدیم.
** محدودیت در پرواز هواپیماهای شناسایی تا بهکارگیری پهپاد در جبههها
اوایل سال ۱۳۶۳ ضرورت شکلگیری واحد پهپادی برای کسب اطلاعات از جبهه دشمن بهوجود آمد. در آن زمان اطلاعات از طریق اعزام و نفوذ افرادی به جبهه دشمن و هواپیماهای RF4 نیروی هوایی ارتش کسب میشد. اعزام افراد به خطوط دشمن تلفات جانی بههمراه داشت. اطلاعات دریافتی هم بهصورت چشمی و عکسبرداری سطحی همراه با خطای تفسیری از مواضع دشمن بود. نیروی هوایی نیز که فقط چند فروند هواپیمای RF4 داشت، تنها در موارد معدودی چون امکان داشت که مورد حمله قرار بگیرند، به عکسبرداری خطی از جبهههای دشمن میپرداختند.
هر هواپیمای شناسایی که بهپرواز درمیآمد، ۲ جنگنده نیز بلند میشدند تا از آن هواپیمای شناسایی مراقبت نزدیک و دور کنند و این بسیار هزینهبر و خطرناک بود که در نهایت در سال ۱۳۶۴ نیروی هوایی ارتش با ارسال نامهای به شورای عالی دفاع اعلام کرد که هواپیماهای نیروی هوایی ارتش دیگر قادر به عکسبرداری و شناسایی نیستند.
بنابراین لازم شد تا از امکانات و تجهیزات دیگری برای شناسایی مواضع دشمن استفاده شود. در همین بین خبر رسید که جهاد دانشگاهی اصفهان اقدام به طراحی و ساخت پهپاد (هواپیمای کوچک بدون سرنشین با دوربین عکاسی) کرده است.
بعد از عملیات خیبر، تیمی متشکل از چند کارشناس فنی و مسائل الکترونیک مأمور شدیم تا به اصفهان برویم و آن هواپیماها را بررسی کنیم. ۸ صبح یکی از روزهای سال ۶۳ به دانشگاه اصفهان رسیدیم و پس از برگزاری جلسهای، به بازدید هواپیمای ساخته شده پرداختیم. آن هواپیما، بسیار کوچک و دستساز بود که با حداقل امکانات (بدنه، بال، موتور و دوربین) ساخته شده بود. عملیات پروازی و عکسبرداری هم انجام شد. پس از مشاهده عکسها، به این نتیجه رسیدیم که با این پهپادها میتوان کارهای مهمی را در حوزه شناسایی انجام داد.
پس از بازگشت از اصفهان، گزارش مفصلی را برای مسئولان مربوطه نوشتیم و عکسهای برداشتشده از اصفهان را هم ضمیمه گزارش کردیم. “محمد باقری” مسئول اطلاعات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) دستور داد که برای ارزیابی این هواپیما باید آن را به منطقه آورد تا کارکرد آن در منطقه جنگی بررسی شود.
از این رو تصمیم گرفته شد تا تعداد دیگری از این هواپیماها ساخته شود. برای ساخت این هواپیماها مهلت ۳ماهه درخواست شد تا پس از آن هواپیماها را به اهواز برده و طبق نظر قرارگاه در منطقه مورد نظر به پرواز درآوریم؛ اما ضرورتها و درخواست تعجیل فرماندهان موجب شد که هواپیماها زودتر از موعد مقرر آماده شوند و به اهواز بردیم.
مقر ما در اهواز، کانتینری بود که با توجه به گرمای جنوب، آن مکان برای نگهداری هواپیماها، امکانات و سوخت مناسب نبود. محل انجام اولین مأموریت هم نهرخین بود و اولین عکسبرداری در آنجا انجام شد و پس از آن کمکم تجارب مورد نیاز را کسب کردیم و پروازهای دیگری را در طول دفاع مقدس انجام دادیم.
** تعجب فرماندهان از اولین تصاویر پهپادی
پس از اولین عکسبرداری هوایی با هواپیماهای مدل، عکسها را آماده و برای فرماندهان ارسال کردیم که موجب تعجب فرماندهان شد؛ چراکه عکسهای ما دارای اطلاعات مهمی بود و نشان میداد که عراق از اجرای عملیات ما اطلاع دارد. همچنین در شناساییهای قبلی عنوان شده بود که در برخی مناطق پل وجود دارد، اما در تصاویر ما مشخص شد که آن پلها دیگر نیستند و برداشته شدهاند، در نتیجه با توجه تصاویر بهدستآمده، عملیات متوقف شد. پس از اولین عکسبرداری، فرماندهان گفتند که شناسایی با این پهپادها ادامه و ساختار مربوط به آن گسترش یابد.
آن زمان تعداد نفرات ما از یک دسته هم کمتر بود که دستور داده شد سازمان پهپادی در حد گردان گسترش یابد، البته آن وقت اسم “پهپاد” را بهکار نمیبردیم. اولین فرمانده گردان، مجید مختارزاده بود. بنده، رضا اربابابیان و محمد محمدینیک جزو اولین نفرات بودیم که تیم پهپادی سپاه را شکل دادیم. علی قمی هم مسئول جهاد دانشگاهی اصفهان بود که همکارش آقای سعیدی بود. دو نفری هم که از جهاد دانشگاهی اصفهان کار پرواز مدل را انجام میدادند، مسعود زارعی و فرشید سعیدی بودند.
** ماجرای نامگذاری گردان رعد
فروزنده: بد نیست اینجا اشارهای به ماجرای انتخاب اسم گردان داشته باشم. آقای افشار آن موقع رئیس ستاد سپاه بود. برای انتخاب نام یگان پهپادی ایشان به قرآن رجوع کرد که اسم «رعد» آمد و آقای افشار این نام را برای یگان پهپادی برگزید و آقای مجید مختارزاده نیز بهعنوان اولین فرمانده گردان رعد انتخاب شد.
با ابلاغ دستور تشکیل گردان رعد، آقای مختارزاده به بنده گفتند که “به کمک شما نیاز داریم” و بنده جزو اولین نفراتی بودم که به هسته اولیه یگان رعد پیوستم. کاظم حیدری، حمید آقاجانی، مسیح کشاورز، حاج آقا حیدری و شهید میرهاشمی از دیگر افرادی بودند که همراه با بنده به یگان رعد پیوستند.
در آن برهه تصمیم گرفته شد تا ما به سازمان هواپیمایی کشوری برویم و دوره تخصصی کوتاهمدت هواپیمایی مدل را بگذرانیم و سپس به منطقه بازگردیم و در آنجا مستقر شویم. پس از گذراندن دوره آموزشی، مهر ماه سال ۶۳ به اهواز رفتیم و در ستاد گردان رعد حضور پیدا کردم و از آنجا فعالیتهای مقدماتی بنده در گردان آغاز شد.
خبرنگار: در خصوص تشکیلات گردان و واحدهای آن هم توضیح بفرمایید.
فروزنده: گردان رعد بهدلیل اینکه برای شناسایی شکل گرفته بود، نامش “گردان شناسایی رعد” بود و مهمترین مأموریتش هم شناسایی بود. در گردان تقسیم کاری صورت گرفته بود که دکتر عملنیک مسئول تولید شد. ایشان پس از مدتی به وزارت سپاه رفت و مسئول صنایع قدس وزارت سپاه (صنعت تولید پهپاد) شد.
در سال ۶۳ و پیش از اجرای عملیات بدر، فرماندهان تأکید داشتند که عملیاتهای شناسایی با پهپاد در منطقه هور انجام شود، از این رو تیمهای پروازی شکل گرفت و مقدمات انتقال پهپادها به هور و سایر امور نیز انجام گرفت. برد پروازی هواپیماهای ما محدود و چشمی بود و از آنجایی که با یک پرواز نمیتوانستیم بهخوبی از مواضع دشمن تصویربرداری کنیم، تصمیم گرفته شد تا پرواز دوتیمه (دوبل) انجام شود؛ بدین معنی که یک تیم هواپیما را بهپرواز در میآورد و تا نقطهای که قابل دید بود، هدایت میکرد، سپس تیم دوم که جلوتر از تیم اول قرار داشت، هدایت پهپاد را بهعهده میگرفت. گاهی اوقات تیم دوم تا سنگرهای کمین و خطوط دشمن پیش میرفت.
سال ۶۳ در جریان تصویربرداری از جاده خرمشهر ــ بصره، اولین جانبازهای گردان پهپادی تقدیم اسلام شد. در آنجا “حمید آقاجانی” و “کاظم حیدری” مجروح شدند و به درجه جانبازی نائل آمدند.
** نام “پهپاد” از کجا آمد؟
خبرنگار: گردان رعد تا پایان دوران دفاع مقدس، مأموریتش فقط شناسایی بود یا مأموریتهای دیگری هم داشت؟
فروزنده: از سال ۱۳۶۴ که امام خمینی(ره) دستور تشکیل نیروهای سهگانه سپاه از جمله نیروی هوایی را صادر فرمودند، گردان رعد از معاونت اطلاعات قرارگاه به نیروی هوایی منتقل شد و به یگان پهپادی تغییر یافت. پیش از آن پهپاد را RPV مینامیدند که یکی از افراد مشغول در جهاد دانشگاهی اصفهان نام پهپاد را که مخفف “پرنده هدایتپذیر از دور” است برای این پرندهها انتخاب کردند.
پس از انتقال به نیروی هوایی، قرار شد که یگان پهپاد دارای ۴ گردان از جمله شناسایی، رزمی و هدف باشد.
خبرنگار: ارتباط یگان پهپادی با صنایع قدس وزارت سپاه چگونه بود؟
فروزنده: مأموریت صنایع قدس طراحی و ساخت پهپاد و پشتیبانی تجهیزاتی از یگان پهپادی سپاه بود. آنها بهدلیل تحریمها با سختیهای زیادی روبهرو بودند، چرا که خارجیها تلاش داشتند تا ما به این فناوری مهم و پیشرفته دست پیدا نکنیم.
خبرنگار: پهپاد «تلاش یک» محصول صنایع قدس است یا توسط جهاد دانشگاه اصفهان طراحی و ساخته شد؟
فروزنده: اقدامات اولیه برای ساخت «تلاش یک» در جهاد دانشگاهی اصفهان انجام گرفت، اما توسط صنایع هوایی قدس بهینهسازی شد.
خبرنگار: بُرد این پهپاد چقدر بود؟
فروزنده: بُرد این پهپاد چشمی (تا آنجایی که با چشم دیده میشد) و حدود یک و نیم تا دو کیلومتر بود که مأموریتش هم شناسایی بود. برای اینکه بتوانیم، بُرد عملیاتی آن را افزایش بدهیم، دوتیمه عمل میکردیم.
پیش از اجرای عملیات والفجر هشت (فاو) در سال ۱۳۶۴، “محمد باقری” من را به منطقه عملیاتی برد و بنده را توجیه کرد که باید کل منطقه را بهصورت دقیق شناسایی کنیم. پس از شناسایی تصاویر آمادهشده را خدمت “محمد باقری” و “محسن رضایی” بردم که آنها با دیدن آن عکسها تعجب کردند. شهید بابایی نیز در آن جلسه بود که گفت “ارزش این عکسها را من میدانم”.
خبرنگار: نحوه عکس گرفتن چگونه بود؟
آقاجانی: بهروی دوربین تایمری نصب بود که ما تنظیم میکردیم تا متناسب با سرعت هواپیما عکسبرداری انجام شود، بهگونهای که تصاویر با همدیگر همپوشانی نداشته باشند، بهطور مثال دوربین در هر ۷ ثانیه، یک عکس میگرفت. علاوه بر این، کلیدی هم روی رادیو بود که خلبان میتوانست آن کلید را فعال کند و یک عکس اضافه برداشت شود.
اوج فعالیت گردان در عملیات کربلای ۵ در سال ۱۳۶۵ بود، اما اولین عملیاتی که گردان دستور یافت تا به عملیات شناسایی بپردازد، عملیات بدر بود. منطقه عملیاتی بدر در هور بود و پرواز پهپاد در آب برای ما غیرممکن بود و نیاز به تجهیزات آبی داشتیم. اولین چیز سکوی پرتاب (لانچر) بود که توسط صنایع قدس وزارت سپاه طراحی و ساخته شد. لانچر ساختهشده را بهروی قایق نصب کردیم و به منطقه بردیم. زیر هواپیما هم بالشتکهایی تعبیه کردیم تا هواپیما بههنگام فرود به داخل آب نرود و دوربین آن نسوزد.
** لغو یک عملیات با تصاویر پهپادی
خبرنگار: آن موقع به فناوری چتر برای فرود آمدن پهپاد دسترسی پیدا نکرده بودید؟
فروزنده: خیر. امکانات ابتدایی بود. بههرحال ما امکانات را آماده کردیم، اما متأسفانه به عملیات بدر نرسیدیم و نتوانستیم برای این عملیات، اقدامات شناسایی را انجام بدهیم.
پس از اجرای عملیات بدر، تصمیم گرفته شد تا عملیاتی با نام «نینوا» در همان منطقه هورالهویزه انجام شود که پس از کار شناسایی توسط ما و ارسال تصاویر برای قرارگاه، عملیات لغو شد. فرماندهان بنا بر آن تصاویر به این نتیجه رسیدند که دشمن در آن منطقه از آمادگیهای لازم با موانع و تجهیزات برخوردار است و اجرای موفقیتآمیز عملیات، شدنی نیست.
خبرنگار: پرواز در شب هم داشتید؟
فروزنده: خیر. ما شبها هواپیما و امکانات را آماده میکردیم، اما پرواز در شب نداشتیم. برای شناسایی منطقه عملیاتی کربلای چهار، نماز صبح را در یکی از مساجد خرمشهر و آبادان میخواندیم و با طلوع آفتاب شروع به عملیات شناسایی میکردیم که عملیات تا قبل از اذان ظهر بهطول میانجامید.
خبرنگار: برای عملیات کربلای ۵ هم شناسایی داشتید؟
فروزنده: خیر. آقای محمد باقری به بنده گفت “همان عکسهایی که پیش از اجرای عملیات کربلای ۴ از کل منطقه تهیه شده است را مجدد آماده کنید و بیاورید و برای اینکه دشمن حساس نشود، نیازی به شناسایی دوباره با پهپاد نیست.”، البته در حین اجرای عملیات کربلای پنج برای پیشبرد عملیات، شناساییهایی انجام دادیم.
** نجات لشکر مرتضی قربانی با پرواز پهپادها
در عملیات کربلای ۵، لشکر ۲۵ کربلا بهفرماندهی “مرتضی قربانی” در منطقه کانال ماهی به بنبست خورده بود. به ما دستور داده شد تا کار شناسایی انجام بگیرد و وضعیت مشخص شود. شناسایی که انجام شد، تصاویر را آماده کردم و برای فرماندهان بردم. با بررسی عکسها، مانع مشخص و راهکار عملیاتی ارائه شد که نیروها توانستند از آن کانال عبور کنند.
همانجا از فرماندهان از جمله “محسن رضایی” و “محسن رفیقدوست” خواستم که برای توسعه یگان پهپادی سرمایهگذاری بیشتری انجام بگیرد و به این یگان بهای بیشتری داده شود. محسن رضایی به محسن رفیقدوست گفت “چرا مشکل آقایان را حل نمیکنید؟” آقای رفیقدوست گفت “اولویت نخست ما در وزارت سپاه موشک است، اما در صنایع قدس هم در حال انجام پروژههای هستیم که بهزودی محصولات آن تولید میشود”.
خبرنگار: در منطقه غرب کشور هم پروازی داشتید؟
فروزنده: اگرچه محدودیت ارتفاع پروازی با آن پهپادها را داشتیم، اما در جبهه غرب و میانی هم پروازهایی برای شناسایی انجام دادیم.
خبرنگار: آقای ماهرو، توان امروز پهپادی کشور با توان دیروز پهپادی کشور چه تفاوتی کرده است و آیا پیشبینی میکردید که تلاشهای شما، سرآغاز تبدیل شدن ایران به یکی از ۵ قدرت مهم پهپادی جهان باشد؟
ماهرو: وقتی میگوییم که ما در دوران دفاع مقدس، با چنگ و دندان از کشورمان دفاع کردیم، حرف نیست، بلکه یک حقیقت است. این موضوع هم در پهپاد و در دیگر بخشهای جنگ بود. آن ابزار و امکاناتی که ما در آن دوران داشتیم و با آنها پرواز میکردیم و به شناسایی میپرداختیم، اگر برای مردم و کارشناسان بهنمایش بگذاریم، کسی باور نمیکند که با اینها توانستیم آن شناساییها را انجام بدهیم. توانمندیهای دیروز و امروز پهپادی کشورمان نهتنها قابل مقایسه نیست، بلکه مقایسه آن قابل تصور نیست.
روزی انجام ۵ پرواز یکدقیقهای برای ما بسیار مسرتبخش بود، اما امروز پهپادهایی داریم که مداومت پروازی ۲۴ساعته دارند. آن روزها کسی نبود که به ما آموزش بدهد و با سعی و خطا به عمل صحیح میرسیدیم. آموزشی هم که دیده بودیم، بسیار ابتدایی بود و تنها الفبای کار را آموخته بودیم، اما با همین حداقل آشناییها پرواز عملیاتی آن هم در خط مقدم انجام میدادیم، که البته بیشتر وقتها تلفات هم داشتیم.
خبرنگار: چه تلفاتی؟
ماهرو: پهپادها ضربه میدیدند و باید شبها آنها را برای عملیات فردا ترمیم میکردیم. یک روز بنده، عبدوست و فروزنده مشغول تمرین پرواز بودیم که دیدیم یک تویوتا آمد. سرنشینان آن تویوتا آقای رفیقدوست وزیر سپاه و آقای مختارزاده فرمانده یگان پهپادی بودند. آقای مختارزاده به عبدوست گفت که “یک پرواز انجام بدهید”. استرس داشتیم که این پرواز بهخوبی انجام بشود، پهپاد بهدرستی بنشیند و آبروداری شود. پرواز در شب جزو رؤیاهای ما بود و اصلاً باور نمیکردیم که روزی بتوان در شب هم پرواز کرد.
خبرنگار: آن موقع دوربین دید در شب نداشتید؟
ماهرو: خیر ما نداشتیم و تنها دیدمان چشمی بود. مسیر رفت و برگشت و جهت آن را هم با چشم بررسی میکردیم.
در دوران آموزشی از ۵ پرندهای که داشتیم، ۴ تای آن را از دست دادیم. آن موقع لانچر نداشتیم و به این جمعبندی رسیدیم که پرواز و صعود پرنده نیازمند باند و تجهیزات است.
** انجام تمرینات دوتیمه در حاشیه اروندرود
یکی از تمرینهای ما دوتیمه کار کردن بود. در اطراف فرودگاه اهواز بیابانی بود که در آنجا این کار را انجام دادیم. سپس به آبادان آمدیم تا همین کار را انجام بدهیم، اما در روز نخست موفق نشدیم و روز بعد به ورزشگاه آبادان رفتیم تا از زمین چمن آن بهعنوان باند استفاده کنیم. تیم اول در ورزشگاه و تیم دوم کنار اروند مستقر شد که فاصله دو تیم از هم ۵۰۰ متر بود. در آنجا هم سکوهای تماشاچیها مزاحم بودند. در نهایت به پالایشگاه کنار اروندرود رفتیم و یک خیابان بزرگ را بهعنوان باند انتخاب کردیم.
در آن برهه مطرح شد که؛ اگر این پهپادها به دست دشمن بیفتد چهکار باید بکنیم؟ از این رو در هر پهپادی چاشنی کار گذاشتیم تا در صورت سقوط، منفجر شود و اطلاعاتی به دست عراقیها نرسد، ضمن اینکه فرکانس رادیو نیز برای ما اهمیت داشت و نباید به دست دشمن میافتاد. صلواتی نامی از یگان تخریب به یگان ما اضافه شد و کار افزودن چاشنی و ۲۵۰ گرم TNT به پهپاد را انجام داد که در حین آمادهسازی یکی از پهپادها، متأسفانه چاشنی در دست او منفجر شد و دست او و پای احمد سوداگر که بهعنوان نماینده اطلاعات عملیات در آنجا حضور داشت حادثه دید.
در ادامه به خسروآباد رفتیم و جادهای را یافتیم و عملیات پرواز پهپادها را در آنجا انجام دادیم. اولین کار گردان رعد در آنجا انجام شد.
خبرنگار: بیشترین دفعاتی که پهپادها دست به دست شدند، چندبار بود؟
آقاجانی: یک بار سهتیمه کار کردیم، اما موفق نشدیم و درنتیجه به همان حالت دوتیمه برگشتیم.
ماهرو: بیشتر دردسرها و سختیهای ما در ابتدای کار بود، اما بعدها توانستیم فاصله تیمها را به یککیلومتری هم برسانیم. بالاخره آن روز در خسروآباد توانستیم پرواز را انجام بدهیم و پهپاد را به آن سوی اروند ببریم و از خطوط عملیاتی دشمن عکسبرداری کنیم.
** آغاز ساخت پهپادهای رزمی از دوران دفاع مقدس
خبرنگار: از چهزمانی وارد فاز رزمی شدید و بهعبارت دیگر پهپادها رزمی شدند؟
فروزنده: از سال ۱۳۶۶ گردان رزمی در یگان پهپادی شکل گرفت و کارهای اولیه و آزمایشی در همان سال انجام شد. آزمایش ما نیز با آرپیجی بود. اولین شهید گردان رزمی ما نیز “علیاصغر مهاجر” بود که در آن حادثهای که مهاجر به شهادت رسید، آقای عبدوست نیز از ناحیه شکم مجروح شد.
خبرنگار: پهپاد مهاجر به نام همین شهید است؟
فروزنده: بله. فیلمی هم که ابراهیم حاتمیکیا با عنوان “مهاجر” ساخته در همین رابطه است.
خبرنگار: آقای آقاجانی، در خصوص ویژگیهای پهپاد تلاش بفرمایید.
آقاجانی: هواپیمای «تلاش» واقعاً یک اسباببازی بود و ما با اسباببازی از عراقیها اطلاعات دریافت میکردیم. تلاش۱، پدربزرگ شاهد۱۲۹ است. بنده بهیاد دارم که در آن زمان تنظیم موتور هم بلد نبودیم. هواپیمای اولیه ما از جنس یونولیت بود که یونولیت را در طرح پهپاد میبریدیم، قوسهای آن را درست میکردیم و سپس روکش آکاژور گردو با چسبی که یونولیت را نخورد (چسب دوغی) روی آن میکشیدیم و بعد به هم میچسباندیم و هواپیما آماده میشد.
وقتی که بنده در اهواز به یگان پهپادی رعد پیوستم، پروازهایی که آقای ماهرو به آن اشاره میکردند، در حال انجام بود و در پروازهای بعدی بنده به کمک آقای ماهرو رفتم.
ما پروازها را از ساعت ۸ صبح تا ساعت ۱۰ و نیم صبح انجام میدادیم، چراکه از سایه تجهیزات و ادوات در تصویر میتوانستیم کارشناسی کنیم و بعد از آن تصاویر برای کارشناسان ارزشی نداشت. زمان اجرای عملیات ما نیز زمانی بود که نور خورشید در چشمان عراقیها بود.
در جبهههای جنوب منطقه شرجی بود، آسمان غبار میگرفت و دید عراقیها نسبت به ما کور بود، مگراینکه پهپاد بیش از دویست متر اوج میگرفت. عراقیها بعدها متوجه شدند در جایی که هواپیما پرواز میکند، نیروهای کنترلکنندهاش نیز همانجا هستند، لذا همان نقطه را با خمپاره میزدند و ما تصمیم گرفتیم زاویه عمل خود را تغییر بدهیم.
خبرنگار: پهپادها مورد شناسایی رادارهای دشمن قرار نمیگرفتند؟
آقاجانی: بله از وقتی که پهپاد بهپرواز در میآمد، ضدهواییها هم شروع به شلیک میکردند، اما تا آنها بخواهند اقدامی بکنند، پهپاد عملیات خود را انجام داده و برگشته بود.
خبرنگار: با موشک پدافندی نمیزدند؟
آقاجانی: بله چند باری هم موشک زدند. یک بار با آقای عزیزی در خرمشهر مشغول انجام کار بودیم که باد، هواپیما را روی بال انداخت و هر کاری کردیم به حالت قبلی برنگشت که در نهایت هواپیما به زمین برخورد کرد. شب وقتی به بررسی سانحه پرداختیم، من گفتم “پهپاد نیاز به «شهپر» دارد” و خودمان اقدام به ساخت شهپر کردیم و بدین منظور دو قطعه بر دو سر بال قرار داریم تا تعادل هواپیما حفظ شود. تفاوت شهپر یا الوران با فلپ این است که الوران بهصورت متضاد عمل کرده و پهپاد را به تعادل میرساند، اما فلپ در دو سر بال همراه با هم عمل میکند. فلپ بنا بر آزمایشهایی که انجام دادیم، گاهی ایجاد سانحه میکرد. من یک بار فلپ گذاشتم که هواپیما زاویه گرفت و با سرعت کم پایین آمد. شهپر را هم بنده بههمراه آقای حیدری و نیروهای فنی، برش زدیم و روی هواپیما نصب کردیم.
خبرنگار: در حوزه پهپاد رزمی، بهغیر از آرپیجی چیز دیگری را هم روی پهپاد نصب کردید؟
آقاجانی: سپس راکتهای کوچکی مانند آرپیجی ساخته شد که بهروی مهاجرهای یک و دو نصب شد.
خبرنگار: اولین پهپادهایی که رزمی شدند، کدام پهپادها بودند؟
آقاجانی: ابتدا بهروی پهپادهای مهاجر یک و دو نصب شد.
ماهرو: تلاش بهلحاظ وزنی قابلیت محمول شدن به آرپیجی و راکت را نداشت.
خبرنگار: مهاجر۱ چند آرپیجی حمل میکرد؟
آقاجانی: ۴ تا که در هر سو، ۲ آرپیجی نصب میشد.
فروزنده: بعدها راکتهای هلیکوپتر بهروی آن نصب شد، آن راکتها کوچک بودند.
خبرنگار: در دوران دفاع مقدس، عملیات رزمی انجام ندادید؟
ماهرو: یک بار به منطقه عملیاتی رفتیم تا عملیات انجام بدهیم اما عملیات انجام نشد. البته شکلگیری پهپادهای رزمی از دوران دفاع مقدس بود. یکی دو تمرین در آن دوران داشتیم که یکی در مانور شهادت در خلیج فارس بود که شلیکها یکی دو متر خطا داشت. انجام عملیات با پهپاد رزمی نیازمند تجهیزاتی بود که ما آن روزها از آن تجهیزات برخوردار نبودیم، چراکه رهگیری و اصابت به هدف نیازمند سیستم هدایت است.
آقاجانی: آن چند راکتی هم که شلیک شد، وحشتی را در دل دشمن بهوجود آورد.
ماهرو: پهپاد رزمی مهاجر یک نیازمند لانچر خاصی بود که ما در خط مقدم آن امکانات را نداشتیم.
فروزنده: با عنایتها و حمایتهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پهپاد رشد کرد و امروز شاهد قدرت پهپادی ایران هستیم.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم