بازی خطرناک اسرائیل در سودان: دوستی با برهان و حمایت از حمیدتی

  • کد خبر : 35607
  • 10 آبان 1404 - 12:47
بازی خطرناک اسرائیل در سودان: دوستی با برهان و حمایت از حمیدتی
همزمان با تشدید درگیری‌ها در سودان، اسرائیل سیاست «بازی دادن همهٔ طرف‌ها» را در پیش گرفته است. تل‌آویو، با هدف تقویت نفوذ استراتژیک در آفریقا و دریای سرخ، از یک سو روابط علنی و دیپلماتیک خود را با برهان، حفظ می‌کند و از سوی دیگر، با پشتیبانی اطلاعاتی از حمیدتی تلاش می‌کند، اهداف مورد نظر خود را در سودان محقق کند.

به گزارش اخبار جهادی، تحولات اخیر در سودان، به‌ویژه فاجعه انسانی در الفاشر، مرکز دارفور شمالی پرسش‌هایی را درباره تأثیر مداخله‌های خارجی بر امنیت و ثبات این کشور مطرح‌کرده و سودان را به ورطه خشونت و شکاف اجتماعی-سیاسی کشانده‌است.

بی‌تردید اسرائیل در صدر این تحلیل‌ها قرار دارد؛ زیرا تل‌آویو به‌عنوان یک بازیگر کلیدی در عرصه سودان و یکی از بزرگترین مداخله‌کنندگان، چه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم، با فهرستی طولانی از اهداف و منافع در این کشور حضور دارد.

از آنجا که اسرائیل، سودان را پرونده‌ای مهم از لحاظ استراتژیک و لجستیکی می‌داند، این امر پرسش‌هایی را درباره نقش این رژیم در تشدید بحران کنونی سودان و اینکه در چارچوب درگیری داخلی با کدام طرف‌ها همسو است، مطرح کرده‌است.

این درحالی است که سودان و اسرائیل در سال ۲۰۲۰، آمادگی خود را برای عادی‌سازی روابط با آغاز همکاری‌های اقتصادی و تجاری اعلام‌کردند. انتقاد گسترده گروه‌های مدنی و سیاسی سودان منجر به تعویق اعلام رسمی آن، به‌ویژه پس از تحولات خونین اخیر در این کشور آفریقایی شد.

اهمیت سودان برای اسرائیل چیست؟
سودان در نقشه منافع اسرائیل جایگاهی استراتژیک و برجسته‌ای دارد. تل‌آویو، خارطوم را دروازه‌ای حیاتی برای تقویت حضور خود در آفریقا و دریای‌سرخ می‌بیند؛ حضوری‌که از طریق آن می‌تواند نفوذ منطقه‌ایش را گسترش‌داده و از منافع لجستیکی‌اش حمایت‌کند.

اسرائیل به مسئله سودان از منظری امنیتی محوری می‌نگرد. این کشور را کانونی مهم برای نظارت بر فعالیت‌های القاعده و مقابله با حضور ایران در آفریقا، به‌ویژه در شاخ‌آفریقا و شرق قاره، می‌داند.

علاوه‌بر این، سودان مسیر بالقوه‌ای برای قاچاق سلاح به گروه‌های شبه‌نظامی در لیبی و بنابر ادعای تل‌آویو نوار غزه است؛ درحالی‌که اسرائیل گسترش نفوذ و توسعه مستمر سرمایه‌گذاری خارجی ترکیه در سودان را نیز با دقت زیر نظر دارد.

اسرائیل معتقد است، تقویت نفوذش در سودان، افق‌های وسیع‌تری را برای آن در سراسر قاره آفریقا و مرزهای کشورهای مغرب عربی می‌گشاید. برخلاف روابطش با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس که اهمیت اقتصادی مستقیم دارند، سودان به‌دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش در امتداد نیل و خط ساحلی طولانی‌اش در دریای‌سرخ، یک دارایی استراتژیک برای اسرائیل محسوب‌می‌شود و آن را به نقطه‌ای محوری در نقشه خاورمیانه و آفریقا تبدیل‌کرده‌است.

در مجموع، اسرائیل چندین هدف اصلی را از طریق سودان دنبال‌می‌کند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:
گسترش دایره‌ی توافقات عادی‌سازی:
تلاش برای تبدیل سودان به بازیگری کلیدی در «توافقات ابراهیم»، به‌ویژه با توجه به موضع تاریخی و قاطع این کشور مبنی بر «نه به صلح، نه به رسمیت شناختن، و نه به مذاکره با اسرائیل».

تقویت نفوذ منطقه‌ای و جایگاه میانجی: افزایش نفوذ در منطقه و تثبیت موقعیت به‌عنوان یک میانجی فعال، از جمله تمایل به میزبانی مذاکرات آتش‌بس میان رهبران انتقالی سودان (برهان و حمیدتی).

حفظ منافع امنیتی و اطلاعاتی: ممانعت از ایجاد هرج‌ومرج و تبدیل سودان به پناهگاه امن برای گروه‌های شبه‌نظامی که می‌تواند منجر به تسهیل قاچاق اسلحه و حمایت از برخی گروه‌های مسلح در لیبی و به گفته اسرائیل مقاومت در نوار غزه شود.

اهداف گسترده‌تر ژئوپلیتیکی: اسرائیل مدت‌هاست، در پی تضعیف سودان و جلوگیری از تشکیل یک کشور قوی و یکپارچه در آن است. در عین‌حال، می‌کوشد، با نفوذ در مصر از طریق همسایه‌ی جنوبی‌اش و کنترل منابع آبی نیل، این موضوع را به‌عنوان اهرمی برای پیچیده‌سازی تصمیمات سیاسی مصر به کار ببرد.

اسرائیل و برهان: ماندن در منطقهٔ پرچالش
طی چندسال گذشته، تل‌آویو کوشیده روابط نزدیکی با دولت رسمی و ارتش سودان، به رهبری برهان داشته‌باشد. سال‌های پس‌از سقوط «عمرالبشیر» شاهد تبادل دیدارهای علنی میان مقامات سودانی و اسرائیلی بود؛ که مهم‌ترین آن‌ها ملاقات میان برهان و نتانیاهو در اوگاندا و انتشار مجموعه‌ای از بیانیه‌های مشترک بود.

با این‌حال، این فضای مثبت دوام چندانی نداشت؛ زیرا به‌دلیل دیدگاه‌های متفاوت میان خارطوم و تل‌آویو درباره‌ی مدیریت وضعیت داخلی سودان و به‌ویژه نگرانی اسرائیل از نزدیکی سودان به تهران روابط وارد دوره‌ی رکود شد.

همکاری اطلاعاتی میان تل‌آویو و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) به رهبری محمد حمدان دقلو (حمیدتی)، نقطهٔ‌عطفی در افزایش شکاف میان برهان و اسرائیل بود.

روزنامه‌ی جروزالم پست در ژوئیه ۲۰۲۵، در گزارشی برهان را «تهدیدی وجودی برای اسرائیل» توصیف کرد و بر لزوم اقدام‌فوری برای متوقف‌کردن او تأکید نمود. این روزنامه مدعی‌شد، سودان صرفاً عرصه‌ای برای درگیری‌های داخلی نیست، بلکه به‌دلیل نفوذ مستقیم برهان بر سیاست‌های کشور، به «مرکزی نوظهور» علیه منافع اسرائیل و غرب تبدیل‌شده‌است.

این گزارش افزود که برهان در قلب تبدیل سودان به مرکزی برای حمله به منافع اسرائیل قرار دارد و خاطرنشان کرد که ادامه‌ی حکومتش فرصتی برای تهران است تا نفوذ خود را در مقابل تضعیف حضور تل‌آویو در آفریقا گسترش دهد. این روزنامه در نهایت برهان را «حامی تروریسم» توصیف کرد و افزود: «برهان را نمی‌توان میانه‌رو یا عمل‌گرا دانست؛ بلکه او تلاش دارد با توانمندسازی اخوان‌المسلمین، حماس را تقویت کند و این سودان را در قلب درگیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی پیرامون منافع اسرائیل و غرب قرار می‌دهد.»

همکاری‌ پنهان موساد و حمیدتی

روابط بین اسرائیل و حمیدتی در سال‌های‌اخیر، به‌ویژه پس‌از سرنگونی البشیر افزایش چشمگیری داشته و ابعاد مختلف سیاسی، اطلاعاتی و نظامی را به‌خود گرفته است:
پرواز مشکوک رئیس سابق موساد: ۲۶ ژوئن ۲۰۲۱، سایت والا از ورود یک فروند هواپیمای خصوصی از تل‌آویو به خارطوم خبر داد. این همان هواپیمایی بود که یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، در سفرهای مخفیانه‌ی خود به کشورهای دیگر از آن استفاده‌می‌کرد. به‌گفته‌ی این سایت نزدیک به مراکز امنیتی اسرائیل، هواپیما حامل مقامات موساد بود که با ژنرال‌های وفادار به حمیدتی و احتمالاً خود او جلسه برگزار کردند. این نشان‌دهنده‌ی تلاش‌های حمیدتی برای ایجاد کانال‌های ارتباطی مستقل با اسرائیل از زمان آغاز روند عادی‌سازی روابط در سال ۲۰۲۰ است.

تقویت همکاری اطلاعاتی: نوامبر ۲۰۲۱، وب‌سایت آکسیوس نوشت، مقامات موساد طی سفرهای مخفیانه‌ای با حمیدتی در سودان دیدار کرده و همکاری اطلاعاتی مستقیم میان طرفین را تقویت کرده‌اند.

تجهیزات پیشرفته‌ی جاسوسی: نوامبر ۲۰۲۲، هاآرتص نوشت، حمیدتی به تجهیزات نظارتی پیشرفته‌ی اسرائیلی دست‌یافته‌است. این تجهیزات مخفیانه با هواپیمایی مرتبط با یک مقام سابق موساد به فرودگاه خارطوم رسیده و به دارفور منتقل‌شده‌است. این روزنامه افزود، این تجهیزات توانایی نفوذ به تلفن‌های هوشمند، سیستم‌های ارتباطی و زیرساخت‌ها را دارند و می‌توانند، موازنهٔ‌قدرت را به نفع حمیدتی در برابر برهان تغییر دهند.

تشبیه ارتش سودان به حماس: آوریل ۲۰۲۴، یوسف عزت، مشاور حمیدتی، در مصاحبه با «کان»، نیروهای تحت رهبری برهان را به «گروه‌های تروریستی[مقاومت] فلسطینی که با اسرائیل می‌جنگند» تشبیه کرد و تأکید نمود، برهان با حماس در حمله به غیرنظامیان همدست است.

بازی دوسویه اسرائیل در سودان
اسرائیل تلاش دارد، در صحنه‌ی سیاسی سودان، بازی دوسویه‌ای را پیش ببرد. هدف آن است که هم برهان و هم حمیدتی را در مدار خود حفظ کند؛ با این‌حال، نشانه‌ها حاکی از آن است که حمیدتی متمایل‌است. این تمایل به‌ویژه از آنجا ناشی‌می‌شود که حمیدتی اشتیاق و علاقه‌ی بیشتری برای تقویت روابط با تل‌آویو نشان‌داده‌است.

حمیدتی با ایجاد کانال‌های ارتباطی مستقیم با موساد، تمایل خود را برای برقراری رابطه‌ای مستقل با اسرائیل، در راستای جاه‌طلبی‌های سیاسی و نظامی‌اش، به اثبات‌رسانده‌است. او به‌همین بسنده نکرده و برادرش، «عبدالرحیم دقلو»، معاون فرمانده RSF، را مسئول پرونده‌ی روابط با اسرائیل کرده‌است. دقلو برای ایجاد همکاری اطلاعاتی و امنیتی، سفرهایی به تل‌آویو داشته و با مقامات عالی‌رتبه‌ی نظامی و امنیتی اسرائیل دیدار کرده‌است. این همکاری، به RSF امکان‌می‌دهد تا موقعیت خود را در چشم‌انداز سیاسی سودان تثبیت‌کند و در مقابل، اسرائیل نیز جای پای مستحکم‌تری در یکی از حساس‌ترین و تأثیرگذارترین عرصه‌های آفریقا بیابد.

با وجود این تمایل، اسرائیل خواهان حفظ کنترل بر تمام جنبه‌های عرصه‌ی سودان است و به روشنی نمی‌خواهد هیچ‌یک از طرفین درگیری، چه برهان و چه حمیدتی، را از دست‌بدهد. براین اساس، تل‌آویو سیاست توزیع نقش‌ها بین نهادهای حاکمیتی خود را در پیش گرفته تا ارتباط با هر دو طرف را بدون جانبداری آشکار از هیچ‌یک، تضمین کند.

در همین راستا، وزارت خارجه‌ی اسرائیل پرونده‌ی سودان را به «رونن لوی» محول‌کرده تا در ارتباطات میان برهان و حمیدتی توازن برقرار کند. در عین حال، موساد وظیفه‌ی ارتباطات غیررسمی و میدانی با تیم حمیدتی، شامل تبادل اطلاعات و جلسات مخفی، را برعهده گرفته‌است.

درحالی‌که اسرائیل از نیروهای پشتیبانی سریع، پشتیبانی اطلاعاتی، فنی و نظامی به‌عمل‌می‌آورد، از سوی‌دیگر، الی کوهن، وزیر امور خارجه‌اش، تلاش‌های دیپلماتیکی را برای «میانجیگری ظاهری» بین دو طرف درگیر در سودان انجام‌می‌دهد. بدیهی است که هدف نهایی از این اقدامات، تحقق اهداف مورد نظر اسرائیل در سودان است.

نگرانی اسرائیل این است که درگیری مداوم میان ژنرال‌ها در سودان، شانس امضای توافق نهایی عادی‌سازی روابط را تضعیف‌کند؛ به‌ویژه آنکه طرفین در مقاطع مختلف تمایل خود را برای پیشبرد این توافق ابراز کرده‌اند. البته در این زمینه، حمیدتی مشتاق‌تر به‌نظر می‌رسد، چراکه به‌دنبال جلب حمایت خارجی برای تقویت موقعیت سیاسی و نظامی خود است.

رویکرد کنونی اسرائیل در سودان، همچنین متأثر از تجربه‌ی قبلی آن در سودان جنوبی است؛ جایی‌که روابط نزدیک تل‌آویو با رهبران جوبا، بازده استراتژیک مطلوب را به همراه نداشت. بی‌ثباتی دولت در آنجا و درگیری‌های داخلی مکرر، توانایی اسرائیل را برای استفاده از این رابطه به‌منظور افزایش نفوذ در قاره‌ی آفریقا کاهش‌داد.

در نتیجه، اسرائیل اکنون با احتیاط بیشتری با مسئله‌ی سودان برخورد می‌کند و تلاش‌دارد، از تکرار شکست تجربه‌ی قبلی خود جلوگیری‌کند، ضمن آنکه کانال‌های ارتباطی باز با همه‌ی طرف‌ها را حفظ می‌کند تا تداوم نفوذ منطقه‌ای خود در این منطقه‌ی حیاتی تضمین نماید که شاخ‌آفریقا را به دریای سرخ متصل می‌کند.

مدیریت موازنه میان قدرت‌های متخاصم
در این چشم‌انداز پیچیده، اسرائیل کوشیده، حضور خود در سودان را از طریق استراتژی چندلایه تثبیت کند. این راهبرد، به‌جای مداخله‌ی مستقیم و آشکار، بر نفوذ آرام و غیرمستقیم تکیه دارد. اسرائیل می‌داند، آینده‌ی نفوذش در سودان، بیش‌از آنکه به پیروزی یکی از طرفین درگیر در جنگ بستگی داشته‌باشد، به توانایی آن در مدیریت موازنه‌ی قدرت میان دشمنان و بهره‌برداری از تحولات میدانی برای پیشبرد اهداف امنیتی و ژئوپلیتیکی‌اش در منطقه وابسته است.

برای اسرائیل، سودان صرفاً یک مسئله‌ی عادی‌سازی به تعویق‌افتاده نیست، بلکه عرصه‌ای باز برای تلاقی منافع و تسویه حساب‌های منطقه‌ای است. اسرائیل درصدد جلوگیری از هرگونه خلأ قدرتی است که می‌تواند، توسط نیروهای رقیب پر شود، درحالی‌که همزمان تلاش می‌کند جای پای استراتژیک خود را در دریای سرخ و عمق قاره‌ی آفریقا حفظ‌کند.

در شرایطی که خارطوم درگیر جنگ داخلی است، تل‌آویو بازی آشنای خود یعنی «بازی‌دادن همه‌ی طرف‌ها» را اجرا می‌کند. از یک‌سو به‌نام مشروعیت سیاسی با برهان تعامل‌می‌کند و از سوی‌دیگر، از حمیدتی به‌عنوان یک برگ برنده در میدان حمایت‌می‌کند. با این سیاست اسرائیل می‌خواهد، صرف‌نظر از نتیجه درگیری‌ها، تنها طرف پیروز میدان باشد.

آنچه برای اسرائیل بیشترین اهمیت را دارد، هویت حزب یا فرد حاکم نیست؛ بلکه استمرار نفوذش در دستگاه تصمیم‌گیری سودان و ایجاد جایگاهی دائمی در کشوری مهم است که پلی استراتژیک میان آفریقا و جهان عرب عمل‌می‌کند.

بنابراین، درحالی‌که سودان درگیر یک جنگ ویرانگر و خونین است، اسرائیل بی‌رحمانه با همه‌ی طرف‌ها بازی‌می‌کند تا به دستاوردهای ژئوپلیتیکی و امنیتی خود دست‌یابد.

انتهای پیام/

منبع: فارس

لینک کوتاه : https://akhbarjahadi.ir/?p=35607

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.