به گزارش اخبار جهادی، گسترش همکاریهای نظامی میان اسرائیل و دولتهای حاشیه خلیج فارس در ماههای اخیر وارد مرحله جدیدی شده و پس از ناکامی صهیونیستها در تجاوز ۱۲ روزه به ایران، سرعت بسیار بیشتری به خود گرفته است.
تازهترین نشانه این روند، افشای هویت طرف قرارداد یک معامله بزرگ تسلیحاتی است که شرکت صنایع دفاعی اسرائیل، «البیت سیستمز»، در تاریخ ۱۷ نوامبر امضا کرده است؛ قراردادی که اکنون مشخص شده مشتری آن یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس یعنی امارات متحده عربی است. این قرارداد که ارزش آن حدود ۲٫۳ میلیارد دلار اعلام شده، یکی از بزرگترین معاملات تاریخ صنعت دفاعی اسرائیل محسوب میشود و منابع رسانهای تأکید دارند که آن را میتوان نقطه عطفی در مسیر همکاریهای نظامی-فنی میان دو طرف توصیف کرد.
جزئیات مالی و ساختاری قرارداد ابتدا در سکوت خبری ثبت شد. البیت سیستمز در همان روز انعقاد توافق، تنها با انتشار یک بیانیه رسمی به بورس تلآویو اعلام کرد که با «یک مشتری بینالمللی» قراردادی برای اجرای «یک راهکار دفاعی راهبردی» به امضا رسانده است؛ بیآنکه نام و هویت خریدار یا نوع دقیق سامانهها معرفی شود. اما چند روز بعد، منابع اطلاعاتی و رسانههای تخصصی نظامی با استناد به اسناد و دادههای میانی، هویت مشتری را امارات متحده عربی معرفی کردند. انتشار این اطلاعات در حالی صورت گرفت که خود شرکت اسرائیلی هنوز جزئیات رسمی پروژه را فاش نکرده و همچنان محرمانگی بر بخش قابل توجهی از مفاد قرارداد سایه انداخته است.
بر اساس دادههای موجود، قرارداد ۲٫۳ میلیارد دلاری میان البیت و ابوظبی ماهیتی بلندمدت دارد و اجرای کامل آن در بازه زمانی چندساله برنامهریزی شده است. منابع نزدیک به قرارداد اعلام کردهاند که افق زمانی اجرای پروژه از هشت تا ده سال متغیر است و شامل استقرار، آموزش، خدمات فنی و پشتیبانی و همچنین تحویل مجموعهای از توانمندیهای سامانهای خواهد بود. این ابعاد گسترده، قرارداد را به بزرگترین معامله تاریخ البیت سیستمز و یکی از بزرگترین توافقات صادرات نظامی اسرائیل تبدیل کرده است.
در مورد محتوا و نوع سامانههای مورد توافق نیز اگرچه جزییات رسمی منتشر نشده، اما مجموعهای از توضیحات عمومی و اظهارات مقامات و منابع صنعتی تصویر شفافی از ماهیت پروژه ارائه میدهند. طبق این اطلاعات، امارات در قالب این قرارداد به سامانهای چندلایه، یکپارچه و شبکهمحور دسترسی پیدا میکند که هدف آن ارتقای قابلیتهای فرماندهی و کنترل، پدافند هوایی و مقابله با تهدیدات پهپادی و موشکی است. این ساختار عمدتاً شامل زیرساختهای ارتباطی و اطلاعاتی پیشرفته، شبکههای نظارتی و سنسوری، سامانههای یکپارچه مدیریت میدان نبرد و تجهیزات مدرن جنگ الکترونیک عنوان میشود.
برخی گزارشهای تخصصی همچنین اشاره میکنند که قرارداد یادشده ممکن است شامل استقرار سامانههای دفاع هوایی کوتاهبرد و میانبرد و همچنین تجهیز نیروهای دریایی و زمینی امارات به سامانههای جدید هدفگیری، ارتباطی و اطلاعاتی باشد. رسانههای نظامی اسرائیل این قرارداد را به لحاظ ساختاری با توافق ۱٫۶ میلیارد دلاری البیت با صربستان در سال گذشته میلادی مشابه دانستهاند؛ هرچند تأکید کردهاند که قرارداد امارات مقیاس بزرگتری دارد و به سطحی راهبردی در همکاری دفاعی میان دو طرف اشاره دارد.
با افشای نام امارات بهعنوان طرف قرارداد، رسانههای اسرائیلی و منطقهای این خبر را نشانهای از تعمیق همکاریهای امنیتی میان تلآویو و ابوظبی توصیف کردهاند. از زمان توافقهای عادیسازی روابط که چند سال پیش میان امارات و اسرائیل امضا شد، تعاملات اقتصادی و صنعتی میان دو طرف رشد قابلتوجهی داشته و بسیاری از کارشناسان این قرارداد را ادامه طبیعی همین روند میدانند. بر اساس گزارشهای موجود، شرکتهای اسرائیلی در سالهای اخیر دفاتری را در امارات افتتاح کردهاند و در نمایشگاهها و برنامههای دفاعی مشترک حضور دارند.
این قرارداد اکنون نگاه رسانههای منطقهای و بینالمللی را بهشدت به خود جلب کرده و انتظار میرود در ماههای آینده با انتشار بخشهای رسمیتر و دقیقتر از مفاد آن، تصویر روشنی از ابعاد فنی و نظامی پروژه آشکار شود. آنچه قطعی به نظر میرسد، ورود همکاریهای دفاعی اسرائیل به سطح جدیدی از گستره عملیاتی، فناوری و مالی در خلیج فارس است؛ سطحی که پیشتر سابقه نداشته و با این قرارداد به مرحله بالفعل رسیده است.
جمعبندی
در چارچوب رقابت ژئوپولیتیک فعلی در غرب آسیا، این قرارداد را میتوان حلقهای دیگر از زنجیره تلاشهای اسرائیل برای بسط رخنه در محیط پیرامونی ایران دانست؛ روندی که پیشتر با حضور فعال تلآویو در آذربایجان آغاز شده و اکنون با انتقال فناوری و شبکههای دفاعی به امارات وارد مرحلهای تکمیلیتر شده است. استقرار سامانههای اطلاعاتی، راداری و پدافند هوایی اسرائیل در باکو، به همراه همکاری اطلاعاتی و پهپادی میان دو طرف، ایران را در شمال در معرض یک چتر نظارتی و هشداردهنده قرار داده است. اکنون همین الگو در جنوب خلیج فارس نیز تکرار میشود.
قرارداد چندمیلیارد دلاری با امارات، عملاً به معنای استقرار زیرساختهای امنیتی اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران است؛ تا از این طریق یک لایه مؤثرتر اعلان هشدار زودهنگام و حتی پدافندی، به لایههای پدافندی پیشین اسرائیل، اضافه شود.
در این رابطه، توان موشکی و پهپادی ایران اهمیت تعیینکنندهای در محاسبات اسرائیل دارد. تجربه جنگهای اخیر و حملات پهپادی به اهداف نفتی منطقه نشان داده که برتری هوایی کلاسیک بدون شبکه دفاعی چندلایه، در برابر پهپادها و موشکهای کروز کارآمد نیست. اسرائیل با دور زدن فاصله جغرافیایی، اکنون با استقرار سامانههای پیشرفته در آذربایجان و امارات، مشغول ایجاد دو محور دفاعی در شمال و جنوب ایران است تا حلقههای کشف، ردگیری و رهگیری را به مرزهای ایران نزدیک کند. چنین رویکردی عملاً برد هشدار زودهنگام اسرائیل را افزایش میدهد و امکان مداخله مشترک دفاعی با متحدان منطقهای را فراهم میسازد.
در نتیجه، قرارداد امارات را باید گام مهمی برای شکلدهی به شبکه دفاعی یکپارچه اسرائیل در پیرامون ایران دانست؛ شبکهای که نه فقط بهمنظور حفاظت از امارات، بلکه برای مهار توان تسلیحاتی ایران طراحی شده است. این الگو نشان میدهد که رقابت نظامی در خلیج فارس وارد مرحلهای جدید شده و مسئله دفاع صرف، جای خود را به مهندسی راهبردی موازنه قوا در برابر تهران داده است.
انتهای پیام/

























