به گزارش اخبار جهادی، وزارت خزانه داری آمریکا در راستای حمایت از تلاشها برای خلع سلاح حزب الله لبنان، تحریمهایی بر برخی از افراد و شرکتهای صرافی که در سال جاری در تسهیل انتقال دهها میلیون دلار از ایران به حزبالله دست داشتند، اعمال کرد.
به گزارش النهار، این وزارتخانه مدعی شد که حزب الله از این پولها برای پشتیبانی شاخه نظامی خود، بازسازی زیرساختها و مقابله با تلاشهای دولت لبنان برای توسعه حاکمیت خود بر سراسر لبنان استفاده میکند.
وزارت خزانه داری آمریکا افزود که حزب الله در تلاش است تا تامین مالی تروریسم و تجارت قانونی را ادغام کند.
جان کی هرلی، معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، اظهار داشت که تا زمانی که حزب الله لبنان خلع سلاح و از منابع مالی ایران جدا نشود، لبنان نمیتواند کشور آزاد، شکوفا و امنی باشد.
وی در ادامه بر آمادگی کشورش برای همکاری با شرکای لبنانی برای ایجاد اقتصادی قوی که به همه شهروندان خدمت میکند، تاکید کرد.
در این بیانیه ادعا شد که نیروی قدس سپاه پاسداران در ژانویه ۲۰۲۵ بیش از یک میلیارد دلار که اغلب آن از طریق شرکتهای صرافی انجام شده، به حزب الله منتقل کرده است.
ادعای حمایت مالی ایران از حزبالله لبنان موضوع تازهای نیست. ایالات متحده و رسانههای غربی طی دو دهه گذشته بارها چنین ادعاهایی را مطرح کردهاند، اما آنچه در بیانیه اخیر مشهود است، تلاش برای بازآفرینی یک پرونده قدیمی در بازه زمانی فعلی است. هدف از این اقدام نه افشاگری جدید، بلکه تداوم فشار روانی و رسانهای علیه ایران و مشروعسازی سیاستهای تحریمی واشنگتن است.
طرح ادعای «پرداخت میلیارد دلاری» در شرایطی صورت میگیرد که در داخل ایران بحثهایی درباره وضعیت اقتصادی و تخصیص منابع وجود دارد. این نوع روایتسازی، بخشی از جنگ شناختی و رسانهای آمریکا است که میکوشد با القای تصویری از «خروج منابع مالی ایران»، فضای داخلی را ملتهب و اعتماد عمومی را هدف قرار دهد. در واقع، بزرگنمایی اعداد و ارقام در این بیانیه نه مبتنی بر شواهد مالی، بلکه بر مبنای طراحی رسانهای برای ضربه به امنیت روانی جامعه ایرانی انجام شده است.
چنین ادعاهایی بهویژه در مقاطع بحرانی، معمولاً خوراک اصلی رسانههای ضدایرانی میشود. با برجستهسازی ارقام بزرگ و ادبیاتی تحریکآمیز، این رسانهها تلاش دارند گمانهزنی و شایعهپراکنی را در فضای مجازی تقویت کنند تا احساس بیاعتمادی، خشم و ناامیدی در جامعه ایران افزایش یابد. در نتیجه، کارکرد اصلی این ادعاها نه افشای واقعیت، بلکه مهندسی ادراک عمومی است.
در مجموع، ادعای اخیر آمریکا را باید بخشی از جنگ اطلاعاتی و روانی مستمر علیه ایران دانست؛ جنگی که هدفش بیش از آنکه تضعیف نظامی یا اقتصادی ایران باشد، تضعیف باور عمومی و انسجام اجتماعی در داخل کشور است. اینگونه روایتسازیها زمانی اثرگذار میشود که با تکرار و بازنشر در رسانهها و شبکههای اجتماعی داخلی همراه گردد، از همینرو، مقابله با آن نیازمند شفافسازی هوشمندانه و تقویت سواد رسانهای جامعه است.
انتهای پیام/

























