در ظاهر، فرماندهان نظامی و رهبران ارشد انصارالله همچنان اهداف اصلی تلآویو محسوب میشوند، اما ناکامی اسرائیل در حذف چهرههای کلیدی همچون سرلشکر العاطفی و سرلشکر الغماری، آن را به سمت هدف قرار دادن مقامات دولتی سوق داده است. این تغییر تمرکز را میتوان یا به دلیل کمبود اهداف قابل دسترس تفسیر کرد، یا آن را بخشی از راهبرد فشار بر مردم یمن دانست که از طریق از بین بردن زیرساختهای سیاسی و ایجاد خلأ مدیریتی در دولت دنبال میشود. به بیان دیگر، اسرائیل در حالی که هنوز نتوانسته به ستونهای اصلی نظامی انصارالله ضربهای بزند، با هدف قرار دادن وزرا و نهادهای مدنی میکوشد فشار روانی، اقتصادی و اجتماعی را بر جامعه یمن افزایش دهد. جامعه ای که با پشتیبانی از انصارالله، یکی از بزرگترین مولفه های قدرت را برای آنان رقم زده است.
از منظر جنگ رسانهای نیز، واکنش اولیه رسانههای یمنی که با تکذیب سریع خبر شهادت مقامات همراه بود، نکتهای حائز اهمیت است. هرچند این اقدام با هدف خنثیسازی جنگ روانی اسرائیل انجام شد، اما تجربه نشان داده است که انتشار اطلاعاتی که به سرعت نادرستی آن آشکار میشود، اثر معکوس بر افکار عمومی میگذارد. مقایسه با رویکرد رسانههای حزبالله در لبنان نشان میدهد که سکوت تاکتیکی تا زمان قطعی شدن اخبار، بهترین شیوه مقابله با جنگ روانی دشمن است. این مسأله هشداری جدی برای ما نیز هست که در مواجهه با عملیات رسانهای رژیم باید همواره بر دقت و صحت خبر اولویت دهیم تا ابزار دشمن برای تخریب روحیه عمومی نشویم.
در سطح عملیاتی، حمله اخیر بیانگر عطش رژیم صهیونیستی برای تسویه حساب با تهدید یمنیهاست. تلآویو میداند که ادامه حملات موشکی و پهپادی انصارالله به فرودگاه بنگورین و بستن بابالمندب، به طور مستقیم بر امنیت و اقتصاد اسرائیل ضربه زده است. در همین چارچوب، صهیونیستها تلاش میکنند با ترور رهبران سیاسی و حمله به محل تجمعات، ابتکار عمل را از یمن بگیرند. اما تجربه نشان میدهد که انصارالله تاکنون توانسته با تغییر معادلات میدانی، ابتکار عمل را در دست نگه دارد. با توجه به شخصیت و راهبرد فرماندهی این جنبش، انتظار میرود یمنیها نیز در پاسخ به این تغییر رویکرد دشمن، سطح حملات خود را ارتقا دهند و از فاز فرسایشی صرف به سمت طراحی ضربات جدید و پیشبینیناپذیر حرکت کنند.
نهایتاً باید توجه داشت که موفقیتهای یمنیها در حوزههای عملیاتی و راهبردی، فراتر از یک کشور تحت محاصره و بدون دسترسی کامل به خاک خود بوده است. انسداد بابالمندب و تعطیلی بندر ایلات، اخلال در ناوبری هوایی فرودگاه بنگورین و تحقیر سامانههای دفاعی چندلایه عبری-غربی-عربی، نمونههایی از این دستاوردهاست. با وجود محدودیتهای فنی – بهویژه در هدایت و کنترل موشکها – یمنیها توانستهاند به سطحی از بازدارندگی برسند که مستقیماً بر امنیت ملی اسرائیل اثرگذار باشد. از این منظر، ترور اخیر مقامات دولتی هرچند ضایعهای سنگین برای یمن محسوب میشود، اما بعید است اهداف. راهبردی انصارالله و محور مقاومت را مختل کند؛ بلکه به احتمال فراوان، محرکی تازه برای تغییر معادلات و طراحی پاسخهای سختتر خواهد بود.
انتهای پیام/