اخبار جهادی – در هفتههای اخیر، تنشهای نظامی و امنیتی در منطقه خاورمیانه بار دیگر در مرکز توجه محافل سیاسی و رسانهای قرار گرفته است. سؤال کلیدی اینجاست: هدف بعدی رژیم صهیونیستی کجاست؟
از یک سو، برخی تحلیلگران با توجه به تحرکات امنیتی و اطلاعاتی اخیر اسرائیل، احتمال حملهای دیگر به ایران را مطرح میکنند. از سوی دیگر، مجموعهای از شواهد میدانی از عراق، لبنان، غزه و حتی یمن، نشاندهنده این است که این کشورها نیز به عنوان اهداف احتمالی در لیست اولویتهای تلآویو قرار دارند.
در مورد لبنان، موضوع خلع سلاح حزبالله و تحرکات مرزی، همچنان یکی از حساسترین محورهای درگیری است. منابع امنیتی گزارش دادهاند که رژیم صهیونیستی در حال بررسی گزینههای نظامی محدود یا گسترده علیه زیرساختهای نظامی حزبالله است.
در عراق نیز، پس از مرحلههای مختلف پروژه خلع سلاح گروههای مقاومت، احتمال ادامهی تهاجم اطلاعاتی و حتی حملات موضعی هوایی وجود دارد؛ بهویژه مناطقی که تسلیحات و نیروهای ویژه مقاومت مستقر هستند.
در عین حال، نباید از غزه غافل شد. تحرکات نظامی اخیر اسرائیل در اطراف شهر غزه، بیانگر احتمال ورود به مرحلهای جدید از عملیات زمینی یا افزایش فشار هوایی در این منطقه است. گفته میشود ارتش رژیم در حال بررسی طرحی برای «پاکسازی کامل» بخشهایی از شهر است که با عملیاتهای پارتیزانی روبرو شدهاند.
یمن نیز به عنوان یک گزینه جدید مطرح شده است. موشکها و پهپادهای انصارالله در ماههای اخیر نشان دادهاند که توان رسیدن به عمق خاک فلسطین اشغالی را دارند؛ موضوعی که تلآویو نمیتواند به راحتی از کنار آن بگذرد.
با وجود تمام این گمانهزنیها، بسیاری از ناظران بر این باورند که حتی خود رژیم صهیونیستی نیز در این مرحله، اولویتی قطعی تعیین نکرده است. دلیل آن، وابستگی شدید تصمیم به مجموعهای از متغیرهای عملیاتی، امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی در هر یک از این کشورهاست.
نمونهای از این رویکرد در حملات پیشین به سوریه قابل مشاهده است؛ حملاتی که بهگفته منابع مطلع، بدون طرحریزی جامع زمانی و تنها بر اساس رخدادهای میدانی انجام شدند. همین مسئله موجب شد که انتقاداتی نسبت به زمانبندی و پیامدهای آن مطرح شود؛ بهویژه در شرایطی که حمله به سوریه، در میانه پروژه خلع سلاح عراق و لبنان، ضربهای به اعتبار روایتهای اسرائیلی وارد کرد.
اکنون، با تجمیع دادههای اطلاعاتی از منابع مختلف، میتوان گفت: همه جبههها در حال آمادهسازی برای نبردی دیگر هستند؛ نبردی که با توجه به ابعاد و پیچیدگی آن، ممکن است آغازگر فصلی تازه از درگیریهای منطقهای باشد.
پیچیدگی متغیرها، تصمیمگیری را کُند میکند
یکی از دلایل تعویق تصمیمگیری نظامی از سوی رژیم صهیونیستی، نبود یک «ترکیب کامل از متغیرهای امنیتی، سیاسی و اطلاعاتی» در کشورهای هدف است. این مسئله باعث شده تا اسرائیل همچنان در وضعیت آمادهباش باقی بماند، بدون آنکه فعلاً وارد درگیری گسترده جدیدی شود. هرگاه این متغیرها در یک کشور به سطح بهرهبرداری برسند، احتمال آغاز جنگ در آن نقطه بسیار بالا خواهد بود.
راهبرد محور مقاومت، دستکاری متغیرهاست
در برابر این سناریو، به نظر میرسد بهترین راهبرد برای محور مقاومت، جلوگیری از تکمیل متغیرهای جنگی در هر کشور هدف است. این بدان معناست که از طریق جنگ ترکیبی، اقدامات ضد اطلاعاتی، دیپلماسی منطقهای و انسجام داخلی، میتوان شرایط را به گونهای تغییر داد که رژیم صهیونیستی از ورود به جنگ گسترده باز بماند یا حداقل هزینههای سنگینی را متحمل شود.
انتهای پیام/