اخبار جهادی – توافق اخیر میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان که در ظاهر بر پایه صلح، بازگشایی مسیرهای حملونقل و توسعه اقتصادی بنا شده، در واقع لایههای عمیقتری از رقابتهای بینالمللی و موازنههای منطقهای را در خود پنهان دارد.
در مراسم امضای این توافق، ترامپ از ایجاد «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» سخن گفت؛ کریدوری که قرار است دو کشور ارمنستان و آذربایجان را به هم متصل کند و توسعه آن به شرکتهای آمریکایی سپرده شود. این مسیر، از منظر اقتصادی و ژئوپلیتیکی، میتواند مسیرهای تجاری جدیدی را در منطقه بگشاید اما در کنار آن، عملاً نفوذ مستقیم واشنگتن را در یکی از حساسترین مناطق پیرامونی ایران نهادینه میکند.
از سوی دیگر، لغو محدودیتهای همکاری امنیتی با آذربایجان که سالها بهدلیل وضعیت حقوق بشری این کشور اعمال شده بود، نشانهای آشکار از تغییر موازنه قدرت در قفقاز جنوبی بهنفع باکو و متحدان آن است. در این میان، ارمنستان که پیش از این متحد سنتی روسیه در منطقه بود، اکنون آشکارا بهسوی غرب و بهویژه آمریکا متمایل شده است.
با وجود اینکه این توافق از نظر واشنگتن دستاوردی دیپلماتیک تلقی میشود اما در داخل ارمنستان با تردیدهای جدی روبهرو است. بسیاری از ارمنیها آن را تحمیلی و ناشی از شکست نظامی در برابر آذربایجان میدانند؛ بهویژه پس از اتفاقات ۲۰۲۳ که به تخلیه کامل ارامنه از منطقه قرهباغ کوهستانی منجر شد.
ایران و ضرورت بازتعریف سیاست در قفقاز
در تحلیل شرایط کنونی، یک واقعیت مشهود است: قفقاز به عرصه رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده، آن هم در زمانی که تهران با پروندههای چندلایه دیگر از جمله وضعیت منطقه خلیج فارس، تحولات عراق و سوریه و همچنین مذاکرات بینالمللی روبهروست.
در این میان، راهبرد سنتی انتظار و مترصد فرصت بودن دیگر پاسخگو نیست. ترکیب بازیگران جدید و ائتلافهای جدید، نیازمند چابکی دیپلماتیک و بازتعریف رویکردهای اطلاعاتی، اقتصادی و حتی نظامی ایران در این منطقه است.
یکی از نکات مهم در این توافق، حذف نگاه کلاسیک به “اشغال زنگزور از طریق لشکرکشی علیاف” است؛ بهعبارتی، آنچه تا دیروز تصور میشد فقط با زور نظامی ممکن باشد، اکنون از طریق ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک در حال تحقق است. این خود باید زنگ هشداری باشد برای دستگاه دیپلماسی و نهادهای راهبردی ایران که اگر ابزارهای تأثیرگذاری خود را بهروز نکنند، در رقابت با بازیگرانی چون آمریکا، ترکیه و رژیم اسرائیل به حاشیه رانده خواهند شد.
مقابله مؤثر با این روند، در درجه نخست نیازمند درک دقیق از اهداف و ابزارهای طرف مقابل است. زمانی که طراحی ابتدایی ایران در منطقه قابل پیشبینی باشد، طبیعی است که طرف مقابل برای آن “بدل” طراحی کند. بنابراین، تنها با طراحیهای چندلایه، پیچیده و مبتنی بر اطلاعات دقیق میتوان دوباره ابتکار عمل را به دست گرفت.
اکنون در غیاب اقدامات نظامی مستقیم، تنها ابزارهای اطلاعاتی میتوانند به بازسازی موازنه قدرت کمک کنند. تمرکز بر نفوذ در بافتهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی قفقاز، حمایت هوشمندانه از اقلیتهای قومی و تقویت دیپلماسی چندجانبه با محوریت منافع ملی، از جمله مسیرهای پیش روست.
البته این اتفاق هنوز در حد یک پیشنویس است و مجلس ارمنستان باید آن را تصویب کند. از طرفی اکثر مردم ارمنستان و احزاب به شدت با این موضوع مخالف هستند. از طرفی هم باید منتظر عکس العمل ایران و روسیه ماند. شاید هنوز در این چند معادله، بتوان کارهای مثبتی را نظارهگر بود.
توافق صلح با میانجیگری ترامپ، فراتر از یک سند دیپلماتیک و نشانهای از ورود رسمی آمریکا به قلب تحولات قفقاز است. بیتوجهی به تبعات این تحول، در آیندهای نهچندان دور میتواند به هزینههای جدی برای امنیت ملی و منافع راهبردی ایران منجر شود. اکنون زمان آن رسیده که تهران با نگاهی تازه، فعالانه و آیندهنگر به قفقاز بنگرد؛ منطقهای که بیش از همیشه به صحنه رقابتهای پیچیده قدرت تبدیل شده است.
انتهای پیام/