دهها سال پیش که ایران از هجوم ابرقدرت کمونیستی بیم داشت، با حضور نظامیان آمریکایی در کشور موافقت کرد. عربستان از کدام ابرقدرت در هراس است که این گونه دست به دامن چکمهپوشان قُلدر شده است؟
از آن سال حضور نیروهای آمریکایی در عربستان به تمرینات نظامی محدود شده بود و کل آنها در ویلاهای مجهز «دهکده اسکان» اقامت داشتند. مستشاران آمریکایی نیز در قالب برنامه نوسازی گارد ملی عربستان سعودی و همچنین دستیاری نظامی وزارت کشور به عربستان رفت و آمد داشتند.
اما یک ماهی هست که ترامپ دستور اعزام مجدد سربازان آمریکایی به عربستان را صادر کرده و در توجیه آن نوشت سعودیها خودشان هزینه آن را میدهند. چند هزار نیرو به همراه دو اسکادران جنگنده اف-۱۵ و یک سری تجهیزات پدافند هوایی به عربستان فرستاده شده اند.
پرسش اینجا است که چرا ریاض مجبور شد سیاست خود را در همکاری نظامی با آمریکا عوض کند و هزینه سیاسی و اقتصادی سربازان آمریکایی را به ولخرجیِهایش درخرید تسلیحات آمریکایی اضافه کند؟ از آن سو چرا ایالات متحده ترجیح داد به جای پاسخ نظامی، صرفاً سربازانش را در عربستان مستقر کند؟
فارن پالسی
نشریه معتبر فارن پالسی در گزارشی نوشته است حتی چین و روسیه که سالها برای تضعیف قدرت آمریکا در غرب آسیا تلاش کردهاند هم از ایده ترامپ در مورد لغو مسئولیت ذاتی واشینگتن برای تأمین امنیت منطقه شگفتزده شده و هنوز آن قدر آماده نیستند که بتوانند جای آمریکا را به کلی بگیرند. کارشناسان پنتاگون و سران کشورهای عربی در منطقه که جای خود دارد.
اما به هر حال ترامپ هنوز موفق به عملیکردن تصمیم خود جز خروج جزئی از نیروها از سوریه نشده است و فعلاً امنیت خلیج فارس را بهانه خوبی برای پول درآوردن میداند. بر همین اساس، تحلیلگر فارن پالسی دلیل تصمیم ترامپ برای اعزام مجددِ نیرو به منطقه را ناکافیبودنِ نیروهای قبلی میداند و مینویسد پیش از حمله به آرامکو تصور میشد حجم نیروهای آمریکا در منطقه و سرعت عمل آنها برای هر مهاجمی بازدارنده است اما «ایران با حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی، این پیشفرض را شکست».
حالا تصور این است که ایران توانست «نه بخاطر اینکه توانمندیهای بیشتری از آمریکا دارد بلکه بخاطر نقاط ضعف ایالات متحده»، بنابر این واشینگتن و سران سعودی فعلاً راه حل را در رفع این نقاط ضعف میدانند و اعزام نیروهای جدید در همین راستا است.
اما به نظر بلال صعب، مدیر برنامه امنیتی و دفاعی در مؤسسه مطالعاتی خاورمیانه، همین تصور هم اشتباه است. ترامپ به حمله پهپادی واکنش نشان نداد چون هیچ سرباز آمریکایی کشته نشده و هیچ تأسیسات آمریکایی صدمه ندیده است. حالا اضافه کردن نیروها، اگر باز هم در حمله بعدی نیروها آسیب نبینند چه تفاوتی ایجاد میکند؟ واشینگتن دست کم باید بعد از اتفاقات تنشزای اخیر در خلیج فارس فهمیده باشد که سایز نیروها برای پیشگیری از حمله، بازدارنده نیست، بگذریم که نیروهایش را طبق راهبردهایی که خودش اعلام کرده بیشتر در اروپا و اقیانوسیه نیاز دارد، نه خلیج فارس.
نویسنده به ایالات متحده پیشنهاد میکند به جای اعزام نیروهای بیشتر به خلیج فارس، اگر واقعاً احساس تعهد به تأمین امنیت این منطقه میکنند، سخنان و رفتار مقاماتشان را تغییر دهند چون فعلاً سیگنالهای دیگری میفرستند. هر چند ظاهراً مقامات سعودی همین اعزام نیرو را برای هواداران خود در کشور به مثابه سیگنالی از سوی کاخ سفید تعبیر کردهاند که آنها را مثل کردهای سوریه رها نکرده است، هر چند خود دیگر به توان آمریکا برای تأمین امنیتشان در برابر امواج بیشمار پهپادهای نقطهزن باور ندارند.
با ناکارآمدی راهبرد بازدارندگی و عدم تمایل کاخ سفید به پاسخ دفاعی نسبت به حملات ایران، حالا به نظر بلال صعب پرسش اصلی که ذهن مقامات پنتاگون را مشغول کرده است این است که آیا راهبرد دیگری میتوان در منطقه اتخاذ کرد یا به گونهای دیگر بازدارندگی را احیا نمود؟
پیش از هر چیز ابتدا واشینگتن باید متوجه باشد که چه کارهایی را نباید کرد: پاسخ سریع و مختصر مانند آنچه به حمله شیمیایی ادعایی اسد در سال ۲۰۱۷ میلادی داده شد می تواند بهانه خوبی به ایران برای گسترش جنگ و بهره گیری اش از عمق راهبردی بدهد که دارا است و هم کسانی که بلال صعب تندروهای ایران خوانده است آن را نشانه ضعف ایالات متحده تفسیر می کنند.
به جای آن مقامات آمریکا به نظر نویسنده باید به ایران نشان بدهند هیچ ابایی از پذیرش هزینه های جنگ ندارند هر چند نمی خواهند جنگ را تا تغییر رژیم ادامه دهند. آنها همچنین باید وضعیت چندپاره در سیاست داخلی را پیش از آنکه ایران بر آن وقوف یابد علاج می کردند در حالی که اکنون به فکر استیضاح رئیس جمهور هستند.
با این حال هم اکنون نیز اگر پیشکسوتان حزب جمهوریخواه و پنتاگون بتوانند ترامپ را متقاعد کنند که پیام روشن و قاطعی به ایران مبنی بر آمادگی آمریکا برای جنگ بفرستد، احتمال تکرار حمله ایران در ماه های آتی کاسته می شود. صرف فرستادن نیرو به عربستان اصلاً حامل چنین پیامی نیست.
نیویورک تایمز
تحلیلگر روزنامه معروف آمریکایی ارسال نیروهای آمریکایی به عربستان را در تضاد با سیاستی می داند که تنها ۵ روز قبل از آن ترامپ در خروج نیروها از سوریه اعلام کردٰ، یعنی پایان دادن به جنگ های بی پایان آمریکا در خاورمیانه. به نظر او همین تضاد موجب شد برایان هوک نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران دست به توجیه بزند و بگوید اعزام نیروهای جدید، دفاعی است: آنها آنجا هستند تا از منافع ما حمایت کنند و به سعودی کمک کنند تا از خود دفاع کند.
اگر چه دو اسکادران جنگنده به عربستان فرستاده شده اند، پمپئو حملات پهپادی را اقدام ایران به جنگ توصیف کرده و مارک اسپر وزیر دفاع نیز از ایران را طبق مدارک مسئول حمله دانست اما با همه اینها تحلیلگر نیویورک تایمز می نویسد در خبرها هیچ پیشنهاد جدی برای حمله به ایران وجود نداشته و فقط برخی احتمال حمله سایبری به ایران را مطرح کرده اند. کار به جایی رسیده که مقامات نظامی حتی خبر از ترک منطقه از سوی ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن می دهند.
اریک اشمیت و دیوید سانگرنویسندگان این یادداشت ادامه می دهند نیروهای آمریکایی در شرایطی به بهانه امنیت عربستان به آن کشور اعزام شده اند که مقامات آمریکا هنوز هیچ مدرکی دال بر نقش ایران ارائه نکرده اند. بر مبنای اشاره آنها به نظر می رسد شاید اعزام نیرو، نوعی فرافکنی موضوع و تلاش برای بستن پرونده خبری ضعف تجهیزات آمریکایی در مقابله با موشک ها و پهپادها باشد.
اندیشکده انگلیسی کیتو
تد گالن کارپنتر تحلیلگر ارشد مطالعات دفاعی و سیاست خارجی در اندیشکده کیتو و صاحب کتابهای متعدد در این حوزه طی یادداشتی در پایگاه این اندیشکده به تحلیل ارسال نیروهای جدید آمریکا به عربستان پرداخته است.
وی از همان ابتدا و مستقیماً اقدام ترامپ را محکوم می کند از آن نظر که:
- تعمیق حمایت از یک حکومت تنفربرانگیز و ریاکار به نام عربستان سعودی است، حکومتی که به تصریح او جنایات جنگی در یمن مرتکب شده است.
- آمریکا دارد به اشتباه خود را وارد منازعه روزافزون ایران و عربستان می کند. اکنون سربازان آمریکایی دقیقاً به عنوان حائل قرار گرفته اند که مثلاً جلوی اقدام جنگی را بگیرند اما در واقع اولین قربانی هستند.
- اقدام ترامپ مخالف سیاست اعلامی او در خروج آمریکا از درگیری های خاورمیانه است. او تصریح کرده است وقت آن رسیده که سربازانمان را به خانه بیاوریم و حالا خودش سرباز به عربستان می فرستد.
- بسیاری از مسلمانان نوعی قداست برای شبه جزیره قائلند از آن نظر که مکه و مدینه در آن قرار دارد. بنابر این از ورود چکمه پوشان خارجی احساس بدی به آنها دست می دهد. پیش از این اسامه بن لادن با همین بهانه تدارک حمله ۱۱ سپتامبر را دید و حالا سایر گروه های شبه نظامی مسلمان احتمالاً چنین نظری دارند. بنابر این اقدام ترامپ امنیت آمریکا را تضعیف کرده است.
وی نهایتاً ابراز نگرانی می کند ورود نیروهای آمریکایی به عربستان علی رغم خروجشان از سوریه، طلیعه درگیری واشینگتن در یک جنگ خطرناکتر باشد.
جمع بندی
ایالات متحده همواره از توازن قوا در منطقه سود می برد زیرا قدرتمندترشدن هر یک از دولت های اصلی منطقه نسبت به دیگران به معنای پایان منازعات خواهد بود و دیگر مداخلات آمریکا در منطقه تحمل نخواهد شد. در همان راستا است که ایران و ترکیه را تحت فشار اقتصادی قرار می دهد و عربستان را زیر بال و پر خود می گیرد.
بنابر این به محض اینکه کشورهای عربی از پاسخ به حمله به نفتکشها و تأسیسات نفتی ناتوان ماندند و وزن سیاسی آنها در قبال ایران به شدت افت کرد و احتمال داشت به زودی یکی یکی به سمت آشتی با ایران حرکت کنند (کمااینکه امارات با اعزام نماینده به تهران پیام دوستی فرستاد)، واشینگتن دست به کار شد و با اعزام نیرو به عربستان، موقتاً روند کاهش قدرت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را متوقف کرد.
این یک درمان موقت است. اگر آمریکا برای قدم بعدی و تثبیت مجدد توازن قوا در منطقه برنامه ای نداشته باشد، ممکن است ایران دوباره ابتکار عمل را به دست گیرد و به روشی دیگر، احتمالاً غیرنظامی، کشورهای عربی منطقه را در مقابل چالشی قرار دهد که پاسخی برای آن نداشته باشند.
منابع
https://www.cato.org/blog/trumps-needlessly-dangerous-saudi-arabia-deployment
https://www.mashreghnews.ir/news/969147