هماکنون تقسیم منطقهای برای شروع فعالیت این سه جریان در حال انجام است. جریان سرخی در حال فعالسازی برای عراق، جریان یمانی در حال آمادهسازی برای فعالیت در ایران و جریان شیرازی نیز برای ورود به اروپا و به طور مخصوص در شهرهایی نظیر قم، مشهد، کربلا و نجف در حال آمادهسازی است.
اخبار جهادی – یکی از موضوعات مهم صهیونپژوهی توجه کامل به ریشه و بنیانهای فکری جریانهای تکفیری و صهیونیستی است. عدم شناخت همبستگیها منجر میشود جریانهای تکفیری را بدون عقبه و تاریخچه دقیق مورد بررسی قرار داد و یقینا این نوع از شناخت عمیق و راهگشا نخواهد بود.
به جهت بررسی نقش صهیونیسم بینالملل در شکلگیری جریانهای تکفیری و وهابیت و عملکرد ضد شیعی آنها پایگاه صهیون پژوهی خیبر مصاحبهای را با حجت الاسلام حدادپور جهرمی نویسنده کتاب کفخیابان و حیفا انجام داده است. در ادامه متن این مصاحبه تقدیم میگردد.
خبرنگار: به عنوان اولین سوال نقش صهیونیسم در شکلگیری و عملکرد وهابیت را تبیین بفرمایید.
حجت الاسلام حدادپور: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و احترام خدمت شما و مخاطبان محترم؛ مطالبی که در ادامه عرض خواهم کرد، مباحث لایهی دوم و سوم این مسئله است و مخاطب میبایست لایههای اول را گذرانده باشد تا مطالب پیشرو را بپذیرد؛ بنابراین پاسخ این سوال را در قالب پنج بخش عرض میکنم:
وحدت شیعیان و اهل سنت بزرگترین نگرانی جبهه استکبار
- نگاه به جامعه شیعی و اهل سنت نشان میدهد چهره اهل تسنن چهرهای آرام، برادرانه و در عین حال غیرانقلابی است. منظور از انقلاب، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه انقلاب مدنظر نوعی قیام است. لذا اهل سنت به تبع همین ویژگی رقابت چندانی با شیعیان نداشتهاند. البته عالمان شیعه و اهل سنت مذاکرات و مکاتباتی با یکدیگر داشتهاند و همین مسئله موجب به وجود آمدن نوعی مخاطره برای دشمنان مشترک این دو گروه شده است.
- وحدت میان اهل تشیع و اهل سنت بزرگترین خطر پیشروی دشمن مشترک این دو گروه بوده است و لذا دشمنان برای حل مشکل خود میبایست در شیعیان و اهل سنت دو گروه راهاندازی میکردند تا وجه وحدت و برادری شیعیان و اهل سنت را خدشهدار کند.
به همین منظور در میان شیعیان مسئله بهائیت مطرح شد. گستردگی این مسئله به قدری است که بهتر است در جلسهای اختصاصی مورد بررسی قرار گیرد.
وهابیت چهرهی جعلی اهل سنت
اما در بین اهل سنت، فرقه وهابیت شکل داده شد. وهابیت در حقیقت چهره متمایل به حکومت و انقلابی از نوع تقلبی و ساختگی اهل سنت است. لذا یک سری نمادها برای وهابیت طراحی شد: مانند چفیههای قرمز رنگ نمادی که از خون و متفاوت از پوشش سایر مسلمین بود.
بنابراین وهابیت با چهرهای ساختگی از اهل سنت شکل گرفت تا برای اولین بار اسلحه به دست گیرند و حکومتی را تشکیل دهند و به صحنه سیاست بینالمللی ورود پیدا کنند.
وهابیت راهبردی برای نابودی جریان شیعی
- اهل سنت خطر جدی و آنچنانی برای جریان استکبار و یهودیت و صهیونیست مسیحی و یهودی نداشتهاند؛ هماکنون نیز همین وضعیت ادامه دارد و اضافه شدن اهل سنت به هر جبهه باعث قدرتمندتر شدن آن جبهه میشود. لذا با دلایل متقن میتوان اثبات کرد که جریانهای وهابیت و بهائیت تنها برای هدف قرار دادن و تضعیف شیعه شکل گرفتند. زیرا مفاهیم و آرمانهای بلندی از جمله جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، اقامه عدل و قسط، استکبارستیزی، انقلاب، حکومت مستضعفین و… همگی در نظام تفکری شیعه قرار دارند.
بنابراین باید دقت کرد که وهابیت و بهائیت برای جلوگیری از تحقق آرمانهای شیعی مطرح شدند و این مسئله منافاتی با بحث وحدت شیعیان و اهل سنت ندارد چراکه میتوان این ادعا را از نظر تاریخی و با دلایل متقن به اثبات رساند.
مفهوم شهادت در نظام تفکری وهابیت
- هدف و راهبرد اصلی دشمنان برای زیرپا گذاشتن جریان شیعی و نابودی آن یکی از مقدسترین مفاهیم ناب شیعی به ناب شهادت بود. این مفهوم همیشه در قاموس شیعه بوده است و مقاومت و انتظار شیعه با این مفهوم گره خوده است و میتوان شهادت را در یک عبارت به نخ تسبیح شیعیان تشبیه کرد. چنانکه همه ائمه شیعه به شهادت رسیدند، اما ائمه اهل سنت هیچ یک شهید نشدند.
نکته جالبتر اینکه اهل سنت بر این مسئله واقف هستند و لفظ شهید را برای شیعیان و خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و امام حسین (ع) به کار میبرند. حتی اگر مبنای فقهی اهل سنت این باشد که شهید در معرکه و یا شهید به سیف باشد، بازهم امامان شیعه شهید محسوب میشوند و لذا باید گفت واژه و مفهوم شهادت اختصاص به اهل تشیع دارد.
دشمنان با توجه به اهمیت مفهوم شهادت و اثرات ویژه آن از این مسیر ورود پیدا کردند و تلاش نمودند تا هر نوع کشته و زخمی شدن را شهادت و جانبازی معرفی کنند. هنگامی که مسئله شهادت برای سایر فرق مطرح شد، قائلین به این فرقهها شهادت را مساوی با قطع تعلقها و متصل شدند به سرچشمه اصلی یافتند.
حذف عقلانیت
البته در این بین مبانی فکری و فلسفی فرق غیرشیعی با مسئله شهادت فاصله داشت و مانع از اهمیت یافتن هرچه ویژهتر این مفهوم در نظام تفکری آنان میشد. بنابراین دشمنان با حربهی بستن باب عقل و عقلانیت تلاش کردند تا موانع تفکری را حذف کرده و شهادت را به یک اصل برای سایر فرق غیرشیعی اختصاص دهند. نتیجه این شد که تروریستها و تکفیریها بدون توجه به عقل و فارغ از تفکر به انتحار و چنین افعالی روی آوردند تا با توجه به گرایشات و نظام تفکری خود به سعادت ابدی و بهشت برسند.
فقر و محرومیت عظیم فکری
در بازجویی دقیق اکثر افرادی که حرکت انتحاری آنان با موفقیت انجام نشده است، فقر و محرومیت عظیم فکری این افراد به وضوح قابل مشاهده است. این فقر فکری به قدری است که صحبت و تبیین مسائل برای این افراد موجب میشود تا این فرد تکفیری و تروریست از مسیر قبلی خود فاصله بگیرد؛ چراکه این دسته افراد از نظر استدلالی تهی بوده و مانند شهدایی نظیر شهید محسن حججی نیستند.
شهید حججی تا لحظه آخر پای مقدسات خود ایستاد، ضمن تلاشهای تروریستها به مقدسات و اعتقادات خود توهین نکرد و نهایتاً در مظلومانهترین حالت ممکن به شهادت رسید. سایر شهدای شیعه نیز همینگونه بودند؛ با اعتقاد و عزم راسخ وارد میدان مبارزه شدند و در عین ثبات در اعتقاد خود به شهادت رسیدند.
بنابراین بزرگترین نقطه قوت جریان شیعی و مهمترین نقطه ضعف جریانهای وهابیت و بهائیت بحث شهادت است.
خبرنگار
: با توجه به صحبتهایی که فرمودید صهیونیسم بینالملل تا چه حدی در پروژه نابودی جریان شیعی موفق بوده است؟
حجت الاسلام حدادپور: صهیونیسم هرچه تلاش کرد نتوانست مفهوم شهادت را آنطور که باید به نظام فکری وهابیت و بهائیت وارد کند؛ چراکه این دو فرقه و قائلین به آنان در فقر شدید مبنایی به سر میبرند.
به طور کلی میتوان گفت با همه تلاشهای صورت گرفته از سوی صهیونیستها و همپیمانان آن موفق نشدند تا مفهوم و آرمان شهادت را از شیعه گرفته و به فرقههای وهابیت و بهائیت منتقل کنند. کما اینکه میان علمای وهابیت برای اختصاص دادن واژه شهید به کشتهشدگان تکفیری در سالهای اخیر به شدت اختلافنظر وجود دارد.
بنده با تحقیق عرض میکنم که تعداد کمی از علمای این فرق اعتقاد دارند تکفیریهای کشته شده در قائلهی سوریه و عراق شهید هستند و اکثر بزرگان فرق مذکور اعتقاد دارند خون این افراد هدر رفته است. اما هیچ یک از علمای شیعه قائل به هدر رفتن خون رزمندگان شیعی در جنگ با تکفیریها نیستند و همگی بر شهادت این رزمندگان اتفاق نظر دارند.
سازماندهی جریان تکفیری جدید برای نابودی تشیع
- اما نکته مهم و پایانی که سرآغاز فصل دیگری است: اطلاعات موثق نشان میدهد اندیشکدهها و پژوهشگاههای مستقر در آمریکا و اراضی اشغالی و مخصوصاً اندیشکدههای مستقر در شهر حیفا در حال تلاش هستند تا جریان جدید را شکل دهند.
ناکارآمدی جریانهای وهابیت و بهائیت و رو شدن دست این دو جریان برای اهل سنت و اهل تشیع باعث شده تا صهیونیستها و نظام استکباری به سمت ایجاد جریان دیگری روی آورند.
این جریان جدید که در مرحله شکلگیری میباشد، جریان تکفیری شیعی است. به این معنا که بنا است تا جریانی تکفیری از دل جریان شیعی شکل گیرد. بنده با قاطعیت تمام عرض میکنم که بدون شک جریان یمانی، سرخی و شیعیان لندنی سه جریان قوی خواهند شد که دست در دست یکدیگر خواهند داد.
یمانی، سرخی و شیرازی؛ عوامل جدید صهیونیسم
هماکنون تقسیم منظقهای برای شروع فعالیت این سه جریان در حال انجام است. جریان سرخی در حال فعالسازی برای عراق، جریان یمانی در حال آمادهسازی برای فعالیت در ایران و جریان شیرازی نیز برای ورود به اروپا و به طور مخصوص در شهرهایی نظیر قم، مشهد، کربلا و نجف در حال آمادهسازی است.
امروزه که صهیونیستها و همپیمانان آن در حال شکلدهی سه جریان فوق هستند باید گفت این آخرین تیر از ترکش دشمنان تشیع است.
نکته مهم این است که محل نفوذ جریان جدید، درون جامعه مذهبی و به خصوص هیئتها و حوزههای علمیه است. هیئتهای مذهبی که روحانی محور نیستند نیز از این بین هرچه بیشتر مورد توجه دشمنان قرار دارند.
لزوم تهاجم به دشمن
کنارهم قرار دادن پنج نکته فوق یک پازل را به ما تحویل میدهد که بنده نتیجهگیری آنرا عرض میکنم.
رهایی از شر صهیونیسم تا دامنه و هنگامهی ظهور حضرت ولیعصر (عج) ممکن نیست. اگرچه انشاءالله طبق پیشبینی دقیق و حکیمانه رهبر معظم انقلاب، اسرائیل، تلآویو و حیفا به زودی نابود میشوند اما تفکر صهیونیسم در جهان وجود دارد و تمام درگیریهای آخرالزمان در مبارزه با این تفکر گرده خورده است.
عرض بنده این است که سیستم دفاعی در برابر این تفکر باعث از دست رفتن زمان، تعداد مبارزین و سرمایههای جریان شیعی و اسلامی میشود. بنابراین اکنون زمان آن فرا رسیده است تا «اندیشکدهها و نهادهای امنیتی ما دست در دست یکدیگر دهند تا اینبار ما در موضع حمله قرار بگیریم».
مقام معظم رهبری نیز در شش ماه اول سال ۹۷ در رابطه با بحث مذکور فرمایشاتی با این مضمون داشتند که ما باید نهادهای امنیتی دشمن را رصد و در آنها نفوذ کنیم؛ باید توجه کرد چنانچه این کار عملی و امتحان نشده بود رهبر انقلاب آنرا به صورت علنی بیان نمیکردند.
استفاده از فرصتهای موجود برای ضربه زدن به دشمن
اسناد موجود نشان میدهند جامعهی مذهبی اسرائیل با اختلافات شدید روبه رو است؛ تصمیمات وحشیانه و نابخردانه نتانیاهو نیز موجب پیش آمدن اختلافنظر شدید بین علمای مذهبی یهودی و صهیونیستهاشده است. اکنون فرصتی است که میبایست از این اختلافات استفاده کرد و میتوان از طریق فعالیت رسانهای و تدوین سناریوهای مختلف به تفکر صهیونیسم ضربه وارد کرد.
خالی از لطف نیست که سربسته عرض کنم که بخشی از اختلافات پیش آمده در جامعهی مذهبی اسرائیل توسط نیروهای ما انجام گرفته است؛ البته این فعالیتها کافی نیست و میتوان کارهای بیشتری را انجام داد.
انتهای پیام/
منبع: پایگاه صهیون پژوهی خیبر