آمریکا بهانههای مختلفی برای حمله به ایران دارد؛ اما آیا پس از دروغ بزرگی که «جورج بوش» پسر درباره جنگ عراق گفت، دیگر کسی فریب واشینگتن را خواهد خورد؟ اروپاییها میگویند: ما که نیستیم!
«یادتان هست که من مدتها قبل پیشبینی کردم پرزیدنت اوباما به خاطر ناتوانیاش در مذاکره صحیح، به ایران حمله خواهد کرد – [مذاکره] بلد نیست!»؛ اکتیویست مشهور سوری، توئیت سال ۲۰۱۳ ترامپ را به او یادآوری کرد (+)
چند ساعت پس از این توئیت، فاکسنیوز مصاحبه چند روز قبل خود با رئیسجمهور آمریکا را منتشر کرد که ترامپ در آن گفته بود قصد جنگ نظامی با ایران را ندارد [۵] و اگر بخواهد به کشوری حمله کند، این حمله، اقتصادی خواهد بود [۶] . پیش از انتشار این مصاحبه نیز نقلقولها از ترامپ حاکی از مخالفت وی با درگیری نظامی با ایران بود. به عنوان مثال، نیویورکتایمز اواسط ماه جاری میلادی (می ۲۰۱۹) طی گزارشی به نقل از برخی مقامات دولت آمریکا نوشته بود که ترامپ به «پاتریک شاناهان» وزیر دفاع موقت خود صریحاً گفته است که نمیخواهد با ایران وارد جنگ شود [۷] . این روزنامه آمریکایی همچنین اشاره کرده بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا که این روزها دائماً ایران را تهدید میکند، با «سلطان قابوس» پادشاه عمان (مهمترین میانجی میان دولتهای حسن روحانی و باراک اوباما برای آغاز مذاکرات مخفیانه هستهای میان تهران و واشینگتن تماس گرفته و احتمالاً راه خروج از بحران کنونی را از او پرسیده است. واشینگتنپست نیز پیشتر درباره عصبانیت ترامپ از دست مشاورانش از جمله بولتون و پمپئو به خاطر جنگطلبی بیش از اندازهشان علیه ایران نوشته بود[۸] .
تفکرات سیاست خارجی و مشورتهای امنیت ملی بولتون در بمباران کشورهای دیگر خلاصه میشود
با همه اینها مجموعهای از عوامل طی ماههای گذشته، از تبادل تهدیدهای بیپرده متقابل حسن روحانی و دونالد ترامپ گرفته تا بزرگنمایی جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، درباره اعزام روتین ناو هواپیمابر «یواساس آبراهام لینکن» و شماری بمبافکن به سوی خاورمیانه، و اخیراً انفجار مشکوک چند نفتکش در نزدیکی بندر «فجیره» اماراتو انفجار راکت در نزدیکی سفارت آمریکا در بغداد موجب شدهاند تا موضوع بروز یک درگیری نظامی یا جنگ تمامعیار میان ایران و آمریکا در رسانههای بینالمللی داغ شود. اما آیا غوغای رسانهای واقعاً به معنای قرار گرفتن دو کشور در آستانه جنگ با یکدیگر است؟ مشرق طی یک مجموعه گزارش به طور مفصل به دنبال پاسخ این سؤال و سؤالات دیگری از این قبیل خواهد رفت: آیا مقدمات لازم و کافی برای جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟ چه سناریوهایی را میتوان برای جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا تصور کرد؟ و جنگ با ایران چه پیامدهایی برای دولت ترامپ و نظام آمریکا خواهد داشت؟ اما پیش از آنکه به این سؤالات پاسخ بدهیم، باید مقدمهای مهم را خدمت مخاطبان محترم ارائه کنیم که اگرچه عمدتاً تکرار بدیهیات است، اما تکرار بدیهیاتی است که یادآوری آنها ضرورت دارد.
محل سقوط یک راکت در نزدیکی سفارت آمریکا در «منطقه سبز» بغداد
ویژگی منحصربهفرد جنگ: مردن از ترس از مردن
آمریکاییها تن به یک «جنگ کثیف» نخواهند داد، چون حاضر نیستند متحمل هزینههای هنگفت سیاسی و اقتصادی شوند و منافع اساسیشان به خطر بیفتد.جنگ پدیدهای خطیر و وحشتآور است و دقیقاً همین ویژگی، مهمترین و سودمندترین ویژگی آن از نظر قدرتهای بزرگ نظامی جهان محسوب میشود. شاید در ابتدا متناقضنما به نظر بیاید، اما تنها کشوری که به اندازه کافی قدرت نظامی داشته باشد، میتواند از این قدرت استفاده نکند. (این همان معنای استراتژی «بازدارندگی» است که در ادامه این مجموعه گزارش درباره آن بیشتر خواهید خواند.) حتی همین قدرتهای بزرگ نظامی هم از جنگهای «کثیف» خوششان نمیآید. به عبارت دیگر، کشوری مانند آمریکا هم که منافعش مستقیماً با جنگافروزی و فروش سلاح تأمین میشود، ترجیح میدهد وارد جنگی نشود که در آن متحمل تلفات زیادی شود، چراکه چنین جنگی دقیقاً همان منافع اساسیاش را به خطر میاندازد.آمریکاییها ممکن است به کشورهایی مانند افغانستان و عراق حمله کنند، اما هرگز به سوی کشوری مانند روسیه یا چین حتی یک تیر کُلت هم شلیک نخواهند کرد، چون به خوبی میدانند پایان چنین جنگی قابلپیشبینی نیست و تنها پیامد قابلپیشبینی آن، جدای از هزینههای هنگفت سیاسی و اقتصادی، زیر سؤال رفتن جایگاه ابرقدرتی نظامی و اقتصادی آمریکا و البته به خطر افتادن انحصار این کشور در بازار سودمند جنگافزار خواهد بود. دلیل عصبانیت آمریکاییها از تمایل کشورهایی مانند ترکیه [۹] و هند [۱۰] به خرید پدافند «اس ۴۰۰» از روسیه طی ماههای اخیر نیز دقیقاً همین است.
مشخصات (چپ) و اهداف قابلانهدام سامانه «اس ۴۰۰ ترایمف» که یکی از سفارشهای ترکیه است
چنانکه «حمزه پاریاب» کارشناس و فعال رسانهای در یادداشتی توضیح میدهد، کشورهایی مانند آمریکا مقابل دیگر قدرتهای نظامی دنیا ترجیح میدهند به جای ورود به جنگی کثیف که کنترل پیامدها و دامنه آن برایشان دشوار یا حتی غیرممکن است، مسئولان و عامه مردم در کشور هدف خود را با استفاده از تاکتیک یادآوری «ترس از مردن» دچار «مردن از ترس» کنند. به عبارت دیگر، کشورهایی که از نظر جنگافزارهای نظامی قدرتمند هستند، و در رأس آنها آمریکا، تلاش میکنند تا با انباشت نیرو و تجهیزات و محاصره نظامی یک کشور در صورت لزوم، معادلات مسئولان و ملت آن کشور را به سود خود تغییر بدهند. انکارناپذیر است که این روش در بسیاری از کشورها نیز تأثیرگذاری خود را اثبات کرده است. حتی در ایران همهفتهنامه «صدا» (یا «صدا») در شماره ۲۰ اردیبهشت ۹۸ خود با چاپ تصویری سرتاسری از یک ناوگروه در دریا و چندین جنگنده و پرنده نظامی دیگر در آسمان روی جلد خود و انتخاب تیتر «دوراهی جنگ و صلح» تلاش کرد تا به آمریکاییها امیدواری بدهد که تهران بالأخره تسلیم نمایشهای نظامی واشینگتن خواهد شد . البته بدیهی است که هفتهنامه «صدا» به هیچ عنوان نماینده تفکرات و مواضع مقامات نظامی و غیرنظامی یا مردم کشورمان نیست، اما «نفهمیِ» عمدی «صدا» نمونهای ملموس از تأثیرگذاری مانور تبلیغاتی آمریکا با جنگافزارهایش دستکم روی قشری محدود است که آمادگی تأثیرپذیری از اینگونه مانورها را دارند.
تیتر دوراهی «جنگ و صلح» روی جلد «صدا» ی هوچیهای آمریکایی در داخل کشور
بنا بر آنچه که گفته شد، ویژگی منحصربهفرد جنگ و تهدید نظامی همان فعال کردن عنصر «ترس از مردن» در قلب و مغز طرف مقابل است که موجب میشود تا آن طرف از ترس جانش تسلیم خواستههای تهدیدگر شود.این در حالی است که در شیوه دیگر کنش و واکنش میان دو طرف متخاصم، یعنی دیپلماسی، ترس از مردن به شکل اضطراری وجود ندارد و بنابراین توان وادارسازی این روش کمتر از روش تهدید به جنگ است. همین ویژگی منجر میشود تا برخی از هول تلاش برای ترساندن ایران از جنگ با آمریکا، فراموش کنند ترسی که آمریکاییها همین الآن از جنگ با ایران دارند (به علت آنچه که در ادامه این مجموعه گزارش خواهید خواند) بسیار بیشتر و منطقیتر از ترسی است که هوچیهای داخلی کاخ سفید تلاش میکنند در ذهن مردم ایران از جنگ با آمریکا ایجاد کنند. در انتهای این مقدمه باید خاطرنشان کرد که وجود دهها پایگاه آمریکایی در خاورمیانه و اعزام یک ناوگروه به سوی خلیج فارس لزوماً به معنای استقبال آمریکاییها از جنگ با ایران نیست. اتفاقاً خودداری نیروهای دریایی آمریکا در خلیج فارس و تنگه هرمز از درگیری با نیروهای دریایی ایران و سپاه پاسداران آن هم در حالی که نیروهای گشتی ایران در این آبها دائماً آستانه تحمل آمریکاییها را میسنجند، نشان از ابای آمریکاییها از تقابل نظامی با ایران دارد.
نیروی دریایی سپاه پاسداران دائماً در منطقه در حال آزمایش آستانه تحمل آمریکاییهاست
روی هم رفته، درست است که گاهی با نگاه به گذشته میتوان آینده را پیشبینی کرد، اما گذشته همیشه هم بهترین پیشگو درباره آینده نیست؛ گاهی اتفاقاً برای پیشبینی امروز باید به آینده نگاه کرد. بررسی احتمال و چگونگی جنگ میان ایران و آمریکا مستلزم بررسی دقیق عوامل دیگری است که از نمودهای عینی و فیزیکی یک درگیری نظامی مانند اعزام ناو و پرواز بمبافکن بسیار مهمتر هستند. مجموعه گزارش پیش رو از این نظر که برای پیشبینی آینده تلاش خواهد کرد، دچار برخی محدودیتهای ناگزیر هست، اما قصد صحبت در لفافه را ندارد. در این گزارشها میخواهیم بسیاری از شواهد و قرائن موجود را کنار بگذاریم و فرض کنیم آمریکا عزم خود را برای جنگ با ایران جزم کرده است.
بر خلاف غوغای تبلیغاتی درباره اعزام «آبراهام لینکن» به خلیج فارس، اتفاقاً این اقدام یعنی آمریکا قصد جنگ ندارد
آیا مقدمات حمله نظامی آمریکا به ایران فراهم است؟
اکنون که مصاحبه ترامپ با فاکسنیوز، تذکر او به شاناهان و حتی عصبانیت او از دست بولتون و پمپئو نشان میدهد احتمال ورود آمریکا به جنگ نظامی با ایران تقریباً صفر است، بهترین زمان است که جنگ روانی و رسانهای کاخ سفید برای تسلیم کردن ایران با تهدید جنگ نظامی را موشکافی کنیم و ببینیم آیا دولت ترامپ، دولت بعدی آمریکا یا دولتهای بعدی این کشور خواهند توانست جنگی علیه ایران به راه بیندازند یا نه. هر رئیسجمهوری در آمریکا، چه ترامپ و چه هر کس که بعد از او مستأجر کاخ سفید شود، باید پیش از آغاز جنگ با ایران این جنگ را توجیه کند. در ادامه این مجموعه گزارش درباره نقش احتمالی افکار عمومی داخل آمریکا در مسئله جنگ با ایران بیشتر خواهید خواند، اما اینجا قصد پرداختن به این موضوع را نداریم. فعلاً به بررسی بهانههایی میپردازیم که آمریکاییها ممکن است بخواهند از آنها برای ایجاد یک اجماع بینالمللی علیه ایران استفاده کنند. این بهانهها از چند حالت خارج نیستند:
◄ سلاح هستهای: تنها بهانه قابلاعتنای آمریکا برای ایجاد اجماع جهانی و حمله به ایران میتواند دستیابی ایران به سلاح هستهای یا قرار گرفتن تهران در آستانه دستیابی به ظرفیت نظامی هستهای باشد. اگر چنین شرایطی محقق شود، آمریکا به راحتی خواهد توانست با صدور قطعنامه در سازمان ملل نه تنها به حمله علیه ایران رسمیت و مشروعیت ببخشد، بلکه سایر کشورها را نیز با خود همراه کند. در این صورت، تهران حمایت سیاسی روسیه و چین را نیز از دست خواهد داد به این معنا که به احتمال قریب به یقین، روسیه و چین اقدام به وتوی چنین قطعنامهای در سازمان ملل نخواهند کرد. البته این لزوماً به آن معنا نیست که چین و روسیه با آمریکا همدست خواهند شد و به ایران حمله خواهند کرد. چهبسا این دو کشور باز هم به صورت مشروط مانع از حمله نظامی آمریکا یا کشورهای دیگر به ایران شوند و تلاش کنند از درِ مذاکره دربیایند و با استفاده از روابط سیاسی خود با تهران مسئله را حلوفصل کنند، چراکه دستیابی فرضی ایران به سلاح هستهای برای چین و روسیه قطعاً به اندازه آمریکا (و در حقیقت رژیم صهیونیستی) خطرناک نیست. با این وجود، این سناریو بیش از این ارزش بررسی را ندارد، چراکه ساخت سلاح هستهای از ابتدا در دستورکار جمهوری اسلامی نبوده و پس از این هم نخواهد بود.
تأسیسات آب سنگین اراک؛ فریبکاری درباره برنامه هستهای ایران تنها بهانه محتمل آمریکا برای ایجاد اجماع جهانی علیه تهران است
◄ فعالیتهای منطقهای: دومین بهانه قابلبررسی را باید فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی و در بیان آمریکاییها «نقش مخرب ایران در منطقه و جهان» دانست. این بهاصطلاح نگرانی میان آمریکا و اروپاییها و برخی کشورهای عربی منطقه مشترک است و از این جهت میتوان تصور کرد که آمریکاییها بتوانند متحدان خود را متقاعد کنند که برای متوقف کردن فعالیتهای منطقهای و بینالمللی ایران به جنگ با جمهوری اسلامی بشتابند. در این میان در سرسپردگی و بیارادگی شماری از کشورهای عربی مقابل طلب همراهی و حمایت آمریکا برای جنگ با ایران شکی نیست، اما حتی نزدیکترین شرکای آمریکا در اروپا نیز قطعاً با این بهانه و به سادگیِ کشورهایی مانند عربستان تن به جنگ با ایران نخواهند داد. به عنوان نمونه، سرلشکر «کریس گیکا» از فرماندهان ارتش انگلیس و معاون فرمانده عملیات «عزم راسخ» (نام رسمی ائتلاف بهاصطلاح ضدداعش به رهبری آمریکا) اخیراً طی یک نشست ویدیویی با خبرنگاران پنتاگون از سفارت آمریکا در بغداد صراحتاً اعلام کرد که بهرغم شایعهافکنی سیاستمداران آمریکایی مانند جان بولتون و مایک پمپئو هیچ نشانهای مبنی بر «افزایش تهدید نیروهای تحت حمایت ایران» در سوریه و عراق وجود ندارد [۱۱] ، موضعی که مورد حمایت مقامات دولت انگلیس نیز قرار گرفت. همچنین اگرچه پمپئو چند روز پیش برای القای اضطرار و به راه انداختن جنگ روانی، سفر برنامهریزیشدهاش به مسکو را لغو کرد و به شکلی «فوری» عازم بروکسل شد تا به اروپاییها درباره «تهدید ایران» هشدار بدهد، اما مانند سفرش به عراق، از اروپا هم دست از پا درازتر به کشورش برگشت. چنانکه یک مقام اروپایی، بدون افشای نامش، میگوید، وزیر خارجه آمریکا هیچ مدرک قابلاستنادی به اروپاییها نشان نداده است و مقامات اروپایی پس از پایان سفر پمپئو گیج شده بودند که رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا اصلاً چرا به بروکسل سفر کرده بود [۱۲] . نیازی به یادآوری این مطلب نیست که آمریکاییها به خوبی میدانند اگر اروپا حاضر به جنگ با ایران نباشد، رفتن با طناب سعودی در چاه جنگ با ایران یعنی واشینگتن نه تنها در این جنگ تنها خواهد بود، بلکه طبق تجربه گرفتاری ائتلاف سعودی در باتلاق فوقالعاده سطحیتر یمن، باید سعودیها و کشورهای عربی بیعرضهای را که حاضر به جنگ با ایران شدهاند هم روی دوش خود کول کند.
◄ برنامه موشکی: ممکن است آمریکاییها به بهانه برنامه موشکی ایران بخواهند جمهوری اسلامی را به نقض قطعنامههای سازمان ملل متهم کنند و از این طریق به دنبال ایجاد اجماع بینالمللی علیه تهران باشند. عموماً همان کشورهایی که ممکن است بهانه «تهدید منطقهای ایران» را از آمریکا بپذیرند، درباره برنامه موشکی ایران هم اظهار نگرانی میکنند. اگرچه باز هم بعید است که اروپاییها بخواهند به خاطر پیشرفت برنامه موشکی ایران در حمله احتمالی به این کشور با آمریکا همراه شوند، اما حتی در صورتی که این اتفاق هم بیفتد، قطعاً اجماع بینالمللی علیه ایران از طریق سازمان ملل شکل نخواهد گرفت، چراکه روسیه و چین به هیچ عنوان نسبت به برنامه موشکی ایران و ماهیت تدافعی آن با محور غربی-عربی همعقیده نیستند و اجازه نخواهند داد قطعنامهای مبنی بر آغاز جنگ علیه ایران به بهانه برنامه موشکی این کشور صادر شود. به طور خاص، روسیه طی سالهای اخیر بارها اقدام به وتوی قطعنامههای مطرحشده در سازمان ملل علیه سوریه کرده است و قطعاً در مورد ایران هم (نه به خاطر منافع تهران، بلکه برای دفاع از منافع خود) این کار را انجام خواهد داد. هرگونه حملهای علیه ایران بدون حمایت سازمان هرچند تشریفاتی ملل، مشروعیت نخواهد داشت و حتی اگر آمریکا بخواهد با تشکیل یک ائتلاف یاغی اقدام به چنین کاری کند، به احتمال قریب به یقین پای روسیه و چهبسا چین نیز به این جنگ باز خواهد شد، چراکه منافع اقتصادی این دو کشور مستقیماً به موقعیت ژئواستراتژیک ایران گره خورده است و هرگونه ناآرامی در ایران ارتباط انرژی و تجارت این دو کشور را به خصوص با اروپا پیچیده خواهد کرد.
◄ نقض حقوق بشر: یک سناریوی کاملاً تخیلی دیگر میتواند توسل آمریکاییها به دستآویز حقوق بشری برای توجیه اقدام نظامی علیه ایران باشد. این سناریو هم حقیقتاً ارزش بررسی را ندارد، اما از آنجایی که آمریکاییها برای توجیه عملیاتها و دخالتهای نظامی و سیاسی خود در کشورهای دیگر دائماً از «مردم» و «دموکراسی» و «حقوق بشر» صحبت میکنند، اشاره به این مسئله در اینجا خالی از اهمیت نیست. احتمال آنکه آمریکاییها بخواهند صرفاً از بهانه حقوق بشری برای حمله نظامی به ایران استفاده کنند یک اِپسیلون است، اما آنچه احتمال کمتری دارد آن است که کشورهای اروپایی این بهانه را از آمریکا بپذیرند. بر هیچکس پوشیده نیست که اتهامات حقوق بشری علیه ایران صرفاً بهانههای رسانهای و تبلیغاتی برای تحریم و فشار همهجانبه علیه تهران با مقاصد کاملاً سیاسی است. اگر آمریکاییها به دنبال تأمین حقوق بشر در ایران بودند، قطعاً در اولین گام باید برای جلوگیری از تأثیر تحریمها بر زندگی مردم عادی در ایران تدبیری میاندیشیدند.
◄ پرچم دروغین: سناریوهای دیگری هم برای توجیه جنگ علیه ایران قابلتصور است. مثلاً ممکن است آمریکا برای تقویت ادعاهای خود، از همه بهانههای بالا برای متقاعد کردن کشورهای دیگر به حمله نظامی علیه ایران استفاده کند، یعنی همزمان (چه با جعل و ارائه مدرک و چه بدون استناد به هیچ سندی) ایران را به تلاش برای ساخت یک سلاح هستهای متهم کند، روی نگرانیهای ساختگی درباره «تهدید منطقهای و موشکی ایران» مانور بدهد، و بسته پروپاگاندای خود را با یک بهانه حقوق بشری هم گارنیش کند. علاوه بر همه اینها واشینگتن ممکن است اقدام خطرناک دیگری هم انجام بدهد: یک عملیات پرچم دروغین. ممکن است یک حمله ساختگی علیه پرسنل یا نیروهای آمریکایی در خلیج فارس، عراق، سوریه، پایگاههای آمریکا در کشورهای حاشیه خلیج فارس، یا علیه نیروهای متحد آمریکا در منطقه یا هر نقطه دیگری از جهان اتفاق بیفتد و آمریکا این حمله را به گردن ایران بیندازد. فریبکاری آمریکاییها برای آغاز جنگ علیه کشورهای دیگر مسئلهای نیست که متحدان آمریکا با آن غریبه باشند. جنگ عراق موجب شد تا اروپاییها حقیقتاً نقرهداغ شوند و احتمالاً تا مدتها فریب آمریکاییها را نخورند. نیویورکتایمز چند روز پیش در گزارشی با همین موضوع تحت عنوان «اروپا میگوید: جنگ با ایران؟ ما که نیستیم [۱۳] » نوشت کشورهای اروپایی صراحتاً نشان دادهاند که اگر کار به جنگ با ایران برسد، آمریکا نباید روی آنها حساب کند. این روزنامه آمریکایی به نقل از شماری از مقامات سابق آمریکایی و اروپایی توضیح میدهد که تکتک کشورهای اروپایی معتقدند واشینگتن است که دست به اقدامات تحریکآمیز میزند و هرگونه اقدام یا تهدیدی از سوی ایران صرفاً واکنش به خروج آمریکا از برجام است. به علاوه، گمانهزنیهای کنونی درباره جنگ با ایران بسیار متفاوت از استدلالهایی است که پیش از سال ۲۰۰۳ درباره جنگ با عراق مطرح میشد و توانسته بود میان کشورهای اروپایی شکاف ایجاد کند.
پیش از پایان دادن به این گزارش باید یادآور شد که قطعاً بسیاری از استدلالهایی که برای رد وقوع جنگ در بالا آورده شد، میان بهانههای ذکرشده قابلمعاوضه هستند؛ یعنی به خطر افتادن منافع اقتصادی روسیه و چین و یا مخالفتهای اروپا با هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، منحصر به استفاده آمریکا از مثلاً بهانه برنامه موشکی نیست، بلکه اگر آمریکاییها بخواهند به بهانه فعالیتهای منطقهای یا نقض حقوق بشر هم به ایران حمله کنند، باز هم منافع روسیه و چین به خطر خواهد افتاد و اروپاییها نیز نسبت به دخالت در چنین جنگی بیمیل خواهند بود. در مجموع به نظر نمیرسد که آمریکاییها با توجه به سابقه جنگافروزیهایشان بتوانند یک جنگ عظیم دیگر را در خاورمیانه آن هم علیه ایران برای متحدان نزدیک خود توجیه کنند [۱۴] یا اینکه بتوانند کشورهایی مانند روسیه و چین را به سکوت و انفعال در قبال چنین اقدامی متقاعد نمایند.
«جنگ»؛ سبیل «جان بولتون» دستمایه بسیاری از انتقادات به زبان طنز درباره مواضع جنگطلبانه اوست
با این وجود، در این مجموعه گزارش قصد نداریم احتمال هرچند ناچیز وقوع جنگ را به این سادگی نادیده بگیریم. در گزارشهای بعدی بر خلاف آنچه که شواهد و قرائن نشان میدهد، از جمله اظهارات شخص دونالد ترامپ درباره پرهیزش از جنگ با ایران، و برای آنکه یک بار برای همیشه به جنگ روانی آمریکاییها درباره جنگ نظامی با ایران پایان دهیم، فرض خواهیم کرد که یک رئیسجمهور دیوانه یا یک ۱۱ سپتامبر جدید بتواند مقدمات حمله آمریکا به ایران را فراهم کند. در بخش بعدی این مجموعه گزارش، سناریوهای احتمالی حمله آمریکا به ایران را مطرح خواهیم کرد و در بخش آخر نیز پیامدهای هرگونه جنگی با ایران برای نظام آمریکا را بررسی میکنیم.
[۱] If Iran wants to fight, that will be the official end of Iran. Never threaten the United States again! Link
[۳] Trump says war will mean ‘official end of Iran,’ warns ‘never threaten the United States again’ Link
انتهای پیام/
منبع: مشرق