سپاه پاسداران بدون شک یکی از مهمترین نهادهای نظام جمهوری اسلامی است که در طول ۳۵ سال گذشته، تمام توان خود را صرف حفاظت از انقلاب و دستاوردهای آن کرده است. بیان ناگفتههایی از فرماندهان این نهاد انقلابی، خالی از لطف نخواهد بود.
به گزارش اخبار جهادی،دوم اردیبهشت ۵۸ بود که پس از چند ماه نشست فشرده توسط نمایندگان چند گروه مسلح انقلابی، اساسنامه تشکیلاتی به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تدوین و به امضای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی رسید.
در همان ابتدای کار برای فرماندهی و چینش کادر اصلی این تشکیلات نیز تصمیم گیری شد که در گزارش زیر مروری خواهیم کرد بر معرفی اجمالی فرماندهان سپاه پاسداران در طول این ۳۵ سال که برخی از این مطالب برای اولین بار منتشر میشود.
* جواد منصوری؛ ۱۳ گلوله برای فرمانده
با تصویب شورای انقلاب جواد منصوری که سابقه عضویت در حزب ملل اسلامی را داشت از میان ۷ نفر اولیه و ۳ نفر نهایی به عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.
نفر اول از سمت چپ، در کنار ابوشریف معاون عملیات وقت سپاه
جواد منصوری ۲ مرتبه در دوران رژیم پهلوی به زندان افتاد و نهایتا در آذر سال ۱۳۵۷ تنها چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بعد از ۱۰ سال از زندان آزاد شد.
او که حکم فرماندهیاش بر سپاه را شهید بهشتی امضا کرده بود، برای ازدواج پاسدارها طرحی را به این شهید بزرگوار ارایه داد به این صورت که هر پاسداری در صورت ازدواج، ۴ هزار تومان هدیه دریافت میکرد.
وی میگوید پس از اجرای این طرح تعداد بسیاری از پاسداران ازدواج کردند از جمله خودم!
منصوری یکی از بازماندگان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یارانش بود که هرچند قرار بود ۶ ماه فرمانده سپاه باشد، اما دوره فرماندهی او ۱۰ ماه به طول انجامید.
معاونت فرهنگی و کنسولی وزارت امور خارجه، سفارت ایران در پاکستان، ریاست مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه و سفارت ایران در چین ازجمله مسئولیت های او بعد از فرماندهی سپاه است و هم اکنون نیز به عنوان پژوهشگر تاریخ معاصر فعالیت میکند و تألیفات و پژوهشهای متعددی در این زمینه دارد.
اولین فرمانده سپاه البته مغضوب گروهکهایی بود که بیشترین ضربات را از پاسداران خورده بودند و به همین دلیل نیز در فروردین ماه ۶۱ وقتی معاونت وزارت خارجه را برعهده داشت، در راه رفتن به محل کار، در حوالی میدان هفت تیر، هدف ۱۳ گلوله منافقین قرار گرفت اما زنده ماند.
همان شب مسعود رجوی از پاریس اطلاعیه داد که ما جواد منصوری را به دلیل جنایاتی که در کردستان و آذربایجان علیه نیروهای مجاهد داشته و نیز به دلیل قطع کردن ارز دانشجویان انقلابی کُشتیم.
* عباس دوزدوزانی؛ از فرماندهی تا شورای شهر تهران
پس دوره ۱۰ماهه فرماندهی جواد منصوری، عباس دوزدوزانی فرمانده سپاه شد که به علت مخالفتهای رییس جمهور وقت (بنی صدر) پس از حدود ۳ماه از این مسئولیت کنار رفت.
او بعدها در کابینه شهید رجایی وزارت ارشاد را عهده دار شد و سپس با رای مردم تهران و تبریز در دورههای اول، دوم و سوم مجلس، عهدهدار نمایندگی این دو شهر شد.
در کنار شهید باهنر
* عباس آقازمانی؛ چریک خاموش
عباس آقازمانی معروف به «ابوشریف» ازجمله مبارزانی است که در دهه ۴۰ با عضویت و تشکیل حزب ملل اسلامی به نبرد مسلحانه با رژیم طاغوت پرداخت.
با لو رفتن این تشکیلات، آقازمانی در آبان ۱۳۴۴ به همراه سایر اعضای حزب دستگیر و به ۵/۳ سال حبس محکوم شد.
با گذراندن حدود نیمی از دوره محکومیت، در سال ۱۳۴۶ از زندان آزاد و بهمراه عدهای از همرزمان سابق خود در حزب ملل اسلامی، سازمان مخفی «حزب الله» را بنا نهاد.
در همان ایام در رشته معقول (حقوق اسلامی) از دانشکده الهیات فارغ التحصیل شد و همزمان به فراگیری زبانهای دیگر نظیر آلمانی، اردو، پشتو، انگلیسی و عربی نیز پرداخت.
در سال ۱۳۴۹ به منظور طی دورههای چریکی و عملیات نظامی به لبنان رفته و به گروه فلسطینی «الفتح» در نبرد با رژیم صهیونیستی می پیوندد.
او بار دیگر در ۳۰ تیر ۱۳۵۱ و هنگام ورود به ایران دستگیر و روانه زندان میشود اما مدتی بعد در آبان ماه همان سال موفق به فرار و خروج مجدد از کشور شد.
عباس آقازمانی پس از چندی به اروپا رفته و برای تحصیل در رشته حقوق بینالملل با رشته فرعی تاریخ فلسفه در مقطع فوق لیسانس وارد دانشگاه دولتی فرانکفورت میشود.
وی همچنین برای مدتی در دمشق به تحصیل علوم دینی اهل سنت (مکتب حنفی، شافعی) در دانشکده اسلامی جامع الفتح الاسلامیه پرداخت.
ابوشـریف در پائیز ۱۳۵۷ پس از تبعید امام خمینی(ره) به فرانسه، به نوفل لوشـاتو رفت و به واسطه دوستی با شهید بزرگوار حاج مهدی عراقی، ملاقاتی نیز با حضرت امام(ره) داشت.
او در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در پانزدهم بهمن ۱۳۵۷ (۳ روز پس از ورود امام) وارد ایران شد به توصیه آیت الله شهید بهشتی به محل استقرار نیروهای انقلاب در مدرسه رفاه رفت و به سازماندهی آنها و تأمین امنیت و حراست آن مکان مبادرت ورزید.
در آغاز انقلاب و با شکل گیری تشکل های مختلف مسلح برای حفاظت از انقلاب که یکی از آنها مبارزان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب تحت فرماندهی ابوشریف در پادگان جمشیدیه بودند، ضرورت تشکیل نهادی مسنجم برای حفاظت از انقلاب نمایان شد.
با شکل گیری سپاه پاسداران در همان اوایل انقلاب و نیز تصویب اساسنامه آن در تاریخ دوم اردیبهشت ۵۸، ابوشریف که یکی از موسسین این نهاد بود، به عنوان اولین فرمانده عملیات سپاه برگزیده شد.
از مقطع پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ تا اواسط سال ۱۳۶۰، نام ابوشریف ملازم با سپاه پاسداران بود و در این سالها او به عنوان عضو شورای فرماندهی، فرمانده عملیات و فرمانده کل سپاه، فعالیت کرد و سوابق مبارزاتی و تجارب نظامی و چریکی و شخصیت کاریزماتیک او نیز نقش مهمی در شکل گیری و تثبیت و توسعه این نهاد در دوران پر تلاطم و پر چالش سالهای اول انقلاب داشت.
ابوشریف در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۵۹ طی حکمی از سوی ابوالحسن بنیصدر به عنوان فرمانده کل قوا به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب شد اما کمتر از یک ماه بعد در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۹ استعفا کرد.
او همچنین در آرام کردن آشوبهای گنبد، کردستان و غائله حزب جمهوری خلق مسلمان تبریز به عنوان فرمانده عملیات سپاه نقش اساسی داشت و در جریان آزادسازی پاوه در کنار شهید مصطفی چمران بود.
در اواسط سال ۱۳۶۰ و پس از تغییر و تحولات پیش آمده در سپاه، عباس آقازمانی برای تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد و در شهریور همان سال بعنوان کاردار ایران در پاکستان منصوب و در فروردین ۱۳۶۱ به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد.
ماموریت وی در کشور پاکستان بعد از ۳ سال پایان یافت و ابوشریف در سال ۱۳۶۳ به ایران بازگشت.
او بعد از بازگشت از پاکستان، به قم رفت و به تکمیل تحصیلات دینی خود تا سطح خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم پرداخت.
با گذشت ۹ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، او در سال۱۳۶۶ همزمان با موسم حج بار دیگر از ایران خارج شد و در برخی کشورهای اسلامی نظیر افغانستان اقامت گزید و در ادامه با بروز جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به پاکستان رفت و به فعالیتهای علمی و دینی مشغول شد.
در کارنامه پرفراز و نشیب ابوشریف می توان به فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی قبل و پس از انقلاب از جمله عضویت در حزب ملل اسلامی، تدریس در داخل و خارج از کشور، گذراندن دورههای آموزش چریکی و عملیاتی در اردوگاههای فلسطینی در لبنان، حضور در نبردهای چریکی مبارزین فلسطینی علیه رژیم صهیونیستی، تاسیس گروه حزبالله در ایران، حضور در جنگهای داخلی لبنان، عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی و بنیانگذاری واحد عملیات سپاه، فرماندهی کل سپاه پاسداران، سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاکستان، نمایندگی قائممقام وقت رهبری در امور افغانستان اشاره کرد.
با خروج وی از کشور در همان سال ۶۶ و غیبتش در عرصههای مختلف سیاسی کشور بود که موجی از شایعات و تهمت ها علیه او شکل گرفت که البته بواسطه روحیه خود او که تمایل چندانی به حضور در عرصه های رسانه ای و جوابگویی به این شبهات نداشت، هر روز نیز بر حجم این تهمت ها افزوده شد.
ابوشریف در ماههای اخیر و پس از حضور مجدد در ایران، به برخی از این شبهات جواب داد، اما قطعا این چریک ۷۳ ساله که اینک آرام و خاموش به موضوعاتی مانند بیداری و وحدت میان فرق مختلف اسلامی و اعتلای مسلمانان فکر می کند، حرف های زیادی برای گفتن دارد.
* مرتضی رضایی؛ عدم اعتبار برای حکم رییس جمهور
پس از استعفای ابوشریف، ابوالحسن بنی صدر (رییس جمهور و فرمانده وقت کل قوا) در تاریخ ۲۲ تیر ۵۹ مرتضی رضایی را به عنوان چهارمین فرمانده سپاه انتخاب کرد.
در متن حکم بنی صدر برای وی آمده است:
آقای مرتضی رضایی
بموجب این حکم، بفرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب میشوید.
انتظار دارد دستورالعملهای مندرج در پیام امام در روز پاسدار و فرصتهای دیگر را بدقت باجرا درآورده و چنان کنید که بینش توحیدی، اساس روشها بشود و بینظمیها به نظم تبدیل شوند.
بدیهی است گزارشهای مربوط به گردش کار و اطلاعات را به من میدهید و از طریق ناظر امام بعرض معظم له میرسانید.
از خداوند برای شما در این مسئولیت سنگین توفیق طلب میکنم.
رییس جمهوری و فرمانده کل نیروهای مسلح
ابوالحسن بنی صدر
اما رضایی حکم فرماندهی بدون امضاء امام(ره) را فاقد اعتبار دانست و آن را قبول نکرد تا اینکه این حکم در ۲۸ تیر ماه ۱۳۵۹ به تایید حضرت امام(ره) رسید و ایشان در این تاییدیه نوشتند:
بسمه تعالی
فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شما مورد تایید است و لازم است با جدیت مواظبت کنید که احکام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود.
روح الله الموسوی الخمینی
با این تایید حضرت امام(ره)، دوره یکساله فرماندهی مرتضی رضایی در سپاه پاسداران آغاز شد.
او که یکی از ناشناختهترین فرماندهان سپاه در افکار عمومی و رسانهها است که بعدها با حکم مقام معظم رهبری (مد ظلهالعالی) به سمت فرماندهی حفاظت اطلاعات و نیز قائم مقامی سپاه منصوب شد.
* محسن رضایی؛ اولین انتخاب شورای فرماندهی
در سال ۱۳۶۰ شورای فرماندهی سپاه به فرمان امام خمینی (ره) (از آن سال به بعد امام(ره) فرمانده کل قوا بود) ۳ نفر را که از نامزدهای ۷ نفره اولیه بودند، برای فرماندهی سپاه معرفی کرد.
این ۳ نفر عبارت بودند از: شهید محمد بروجردی، شهید یوسف کلاهدوز و محسن رضایی.
در کنار شهید صیاد شیرازی
به دنبال درخواست شفاهی محسن رفیق دوست (از اعضای شورای فرماندهی سپاه) شهید بروجردی، فرماندهی سپاه را نپذیرفت و با تأکید برخوب بودن ۲ نفر دیگر، عدم آمادگی خود را اعلام کرد.
شورای فرماندهی نیز در مورد شهید کلاهدوز به اتفاق نظر رسید.
رفیق دوست با اشاره به این نکته که شهید کلاهدوز صبح زود فردای آن روز به منزل وی مراجعه کرده، از قول این شهید بزرگوار میگوید: «از زیر عبایش قرآنی درآورد و مرا به آن قرآن قسم داد که او را فرمانده نکنیم، دلیلی هم برای اصرار خواسته خود مطرح کرد. پرسیدم چهکار کنیم؟ گفت محسن را انتخاب کنید».
و شورای فرماندهی نیز محسن رضایی را به امام(ره)معرفی کرد.
سبزوار رضایی میرقائد قبل از انقلاب دانشجوی رشته مکانیک بود که با عضویت در گروه چریکی اسلامی «منصورون» علیه رژیم شاه مبارزه میکرد.
پس از انقلاب، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از ائتلاف این گروه با ۶ گروه دیگر چریکی شکل گرفت و او که در این سالها به «محسن رضایی» شهرت یافته بود، در نخستین سال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وارد این مجموعه شد.
امام خمینی(ره) نیز با توجه به شناختی که از او پیدا کرده بودند، حکم فرماندهی سپاه را با نام «محسن رضایی» به وی اعطا کردند.
پس از آن سبزوار رضایی نام خود را رسماً به محسن رضایی تغییر داد و مدت ۱۶ سال فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
او پس از ۱۶ سال از این سمت استعفا داده و با حکم مقام معظم رهبری(مد ظلهالعالی) دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شد.
مهمترین رویدادهای این دوره، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (که از دوره قبل آغاز شده بود)، دفع توطئههای ضدانقلاب، ایجاد حفاظت اطلاعات در سپاه، تأسیس دانشگاه امام حسین(ع)، دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج)، دانشکده فرماندهی سپاه و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) است.
* سید یحیی صفوی؛ از جنوب لبنان تا جنوب ایران
سید یحیی صفوی مشهور به «رحیم»، در اواسط سال ۱۳۷۶ با حکم رهبر معظم انقلاب به فرماندهی سپاه پاسداران انتخاب شد.
در کنار شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی
وی که معاونت عملیاتی منطقه جنوب، معاونت عملیات کل سپاه، فرماندهی نیروی زمینی و قائم مقامی سپاه را در دوره قبل برعهده داشت، پس از استعفای محسن رضایی با حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمانده سپاه شد.
صفوی در سال ۵۱ و در دوران دانشجویی خود، مبارزات سیاسیاش را شروع و با همرزمان خود همچون شهید باکری، کانون دانشجویان مسلمان دانشگاه تبریز را تشکیل داد.
وی در قیام سال ۵۶ مردم تبریز، به دست نیروهای ساواک مجروح و تحت تعقیب قرار گرفت از این رو مجبور به ترک ایران و حضور در کشورهای سوریه و لبنان جهت آموختن جنگهای چریکی شد.
یحیی صفوی از اولین روزهای انقلاب در کمیته دفاع شهری به عنوان فرمانده عملیات کمیته، نقش مهمی را ایفا کرد و با تاسیس سپاه پاسداران، به عنوان یکی از مؤسسین آن در مسئولیتهای فرماندهی عملیات سپاه اصفهان و با شروع غائله کردستان به عنوان فرمانده عملیات سنندج و فرمانده سپاه کردستان به مقابله با ضد انقلاب پرداخت.
سرلشکر صفوی پس از ۱۰ سال حضور به عنوان فرماندهی کل سپاه پاسداران، با حکم مقام معظم رهبری (مد ظلهالعالی) به عنوان دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح منصوب شد.
در حال سان دیدن از یگانهای نیروی زمینی سپاه
در زمان فرماندهی او بود که در پی تشنجآفرینی اصطلاحطلبان، ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه طی نامهای در تاریخ ۲۲ تیر ۷۸ به محمد خاتمی رییس جمهور وقت، اخطار دادند که صبرشان در حال لبریز شدن است.
* محمدعلی جعفری؛ معمار سپاه در عصر جدید
فرماندهی سردار سرلشکر محمدعلی جعفری از سال ۱۳۸۶ با حکم رهبر معظم انقلاب آغاز شد.
محمدعلی جعفری مشهور به «عزیز» پیش از آن، مسئولیتهایی نظیر عملیات ستاد مشترک، جانشینی نیروی زمینی سپاه، فرماندهی نیروی زمینی سپاه از سال ۱۳۷۱ به مدت ۱۳ سال ( که در ۵ سال آخر آن مسئولیت فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران نیز شد) برعهده داشت و بآخرین مسئولیت او نیز تاسیس و ریاست مرکز تحقیقات راهبردی سپاه در سال۱۳۸۴ بود.
وی سال ۱۳۵۶، در رشته معماری در دانشگاه پذیرفته شد و فعالیتهای سیاسی خود را نیز در همان دوران شروع کرد.
انجمن اسلامی، کتابخانه اسلامی و گروه کوهنوردی را در دانشکده تشکیل داد و در جریان مبارزات مردم انقلابی تهران، همدوش مردم و دانشجویان در تظاهرات شرکت کرد و در آستانه پیروزی انقلاب نیز دستگیر و به زندان افتاد. او همچنین یکی از دانشجویان حاضر در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان سال ۵۸ بود.
پس از ماجرای انقلاب فرهنگی و بستهشدن دانشگاهها، در جهاد علمی دانشگاه به فعالیت ادامه داد و پس از شروع جنگ به عنوان یک بسیجی عازم جبههها شد و در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
او تا پایان جنگ بهصورت پیوسته به عنوان فرمانده قرارگاههای عملیات غرب و جنوب مشغول خدمت شد که علاوه بر آن، معاونت عملیات سپاه سوسنگرد و فرماندهی تیپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف را نیز برعهده گرفت.
جعفری پس از پایان جنگ برای ادامه تحصیل به دانشگاه مراجعه کرد و در سال ۱۳۷۱ موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته معماری شد.
اعطای درجه سرلشکری توسط فرمانده معظم کل قوا
تغییرات ساختاری در سپاههای استانی، تقویت چشمگیر بخش سایبری سپاه که در فضای اینترنت به فرماندهی پدافند سایبری مشهور شد، ورود و مقابله بسیج به بحث تهدیدات نرم، بدست گرفتن مسئولیت امنیت خلیج فارس و حضور در خلیج عدن، گسترش و تقویت نیروی هوافضای سپاه، برخی تغییرات در راستای گسترش اشراف اطلاعاتی سپاه، دفع اغتشاشات پس از انتخابات سال ۸۸، مقابله همه جانبه با گروهک های ترورسیتی پژاک در شمال غرب کشور و ایجاد امنیت پایدار در این منطقه و منطقه جنوبشرق، رویدادهای مهم دوره فرماندهی «آقا عزیز» است که تا امروز نیز این دوره ادامه دارد.
انتهای پیام/
منبع: فارس