یک روزنامه لبنانی طرح رئیس جمهور آمریکا برای حل مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی را به ضربه قرن توصیف کرد که تمامیت کشورهای عربی و نه تنها فلسطین را هدف گرفته است.
به گزارش اخبار جهادی،روزنامه البناء در یادداشتی به قلم «عصام لبنان»، وزیر سابق لبنانی با عنوان «ضربه قرن از قدس تا جولان، آیا لبنان هم در معرض این خطر است؟»، بر ضرورت اتخاذ تدابیری در مقابله با اقدامات تحریک آمیز اخیر آمریکا برای حمایت از رژیم صهیونیستی تاکید کرد.
در این یادداشت آمده است: معامله قرن دونالد ترامپ، ضربه قرن علیه روح و جسم امت اسلامی و عربی شمرده میشود، وقتی که او سفارت آمریکا در سرزمینهای اشغالی را به قدس شریف منتقل کرد و آن را پایتخت ابدی رژیم صهیونیستی خواند، سپس سوریه و به توصیف جمال عبدالناصر، قلب تپنده جهان عرب را هدف گرفت و از تصمیم خود برای به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان اشغالی به ادعای حمایت آن از رویارویی با ایران خبر داد.
به نوشته این روزنامه لبنانی، حالا مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا به لبنان سفر کرد تا مقامات و شهروندان این کشور را تهدید کند اگر دست از حمایت از حزب الله برندارند، تحریمها و فشارهای محاصره تحمیلی علیه ایران بر لبنان هم بازتاب خواهد داشت، روند فروپاشی مالی و اقتصادی آن را شتاب میدهد و به چپاول خاک جنوب لبنان و منطقه دریایی اقتصادی جایی که محازن نفت و گاز در آنجا هستند، منجر میشود.
نویسنده با بیان اینکه، آثار فاجعه بار احتمالی ضربههای ترامپ فقط محدود به قدس، جولان و لبنان نمیشود بلکه میتواند خطرناکتر از لبنان را هم در برگیرد، این سوال را مطرح کرد: حالا که کم تر از دو سال تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده رئیس جمهور آمریکا اگر ببیند که موفقیت او در گرو جمع آوری آرای یهودیان آمریکایی درانتخابات است، آیا ترسی از اعلام شناسایی حاکمیت اسرائیل بر آنچه از کرانه باختری مانده ترسی به خود راه میدهد؟
وزیر سابق لبنانی نوشت: زیاده خواهیهای صهیونیستها در اراضی عربی از فرات تا نیل هیچ حد و مرزی نمیشناسد و کمکهای آمریکا به زیاده خواهیهای اسرائیل هم حد و مرزی ندارد پس تکلیف چیست؟
نویسنده در پاسخ به سوال خود نوشت: وقت آن است که عربها را از خواب غفلت بیدار کنیم وقت آن است که متوجه واقعیت روابط قدرتهای منطقه ای و روابط قدرتهای بزرگ با یکدیگر و موازنههای آن و بازتاب آن بر همه کشورهای عربی از شرق تا غرب شویم.
به نوشته البناء اگر برای اغلب حاکمان کشورهای ما درک خطر چالشهای پیش رو و اثرات مخرب آن دشوار است؛ اما نیروهای مقاومت باید به مسئولیت قومی و منطقهای خود عمل کنند تا جلوی وقایع پیش رو را بگیرند:
اول از همه، این درگیریها در فلسطین اشغال شده، سوریه، لبنان، عراق و یمن به دلیل سرکشی دولت ترامپ و درپس آن اسرائیل ادامه خواهد یافت آن هم با جنگهای نرم و خشن علیه نیروها و طرفهایی که آنها را متحد ایران یا پیشتیبان ایران در رویارویی با حمله صهیونیستی-آمریکایی برمیشمرند.
البناء دومین رویداد احتمالی در سایه توطئه افکنیهای تازه ترامپ را ادامه حمله آمریکا و اسرائیل در ابعاد مختلف علیه ایران و متحدان عرب آن خواند که به منظور تحقق چندین هدف محقق صورت میگیرد:
نخست، تسلط صهیونیستها بر همه فلسطین را مستحکم کرده و رژیم صهیونیستی منابع آبی و بسیاری از مخازن نفت و گاز در منطقه ویژه دریایی را تحت تسلط خود بگیرد، دوم مقاومتی را که حزب الله رهبری آن را برعهده دارد نابود کند و سوم سوریه را به چند منطقه قومی-طائفهای و قبیله ای از استانهای الحسکه و الرقه در شمال شرقی تا استان ادلب در شمال غرب و استان السویداء درجنوب شرقی سوریه تقسیم کند و چهارم مخازن نفت و گاز در شمال شرق و صحرای سوریه وهمچنین در منطقه دریایی آن را تحت کنترل بگیرد.
این روزنامه لبنانی سومین واقعیت را وجود نقشهای برای تقسیم عراق به سه منطقه جداگانه دانست که شامل منطقه کُردها در شمال عراق، منطقه اهل تسنن در وسط و منطقه شیعیان در جنوب است.
به نوشته البناء، مساله چهارم اینکه آمریکا از طرفهای یمنی همپیمان عربستان برای تسلط بر یمن و سپس اقدامات برای جدایی شمال از جنوب یمن حمایت میکند تا با تسلط بر شهر عدن و تنگه باب المندب گذرگاه دریایی نظامی و تجاری امنی برای اسرائیل به جنوب شرق آسیا و اروپا به منظور تامین خطوط تجاری آن با همه کشورهای آسیا فراهم کند.
مساله پنجم عادی سازی روابط بین عموم کشورهای عربی و به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس با اسرائیل برای ایجاد ائتلاف عربی و اسرائیلی به منظور تحریم نظامی، سیاسی و اقتصادی و سپس مشارکت در نقشه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است.
در پرتو این پیش بینیها و تحولات پیش آمده در منطقه، وحدت طرفهای منطقه ای آسیب دیده از حمله بی وقفه آمریکا و اسرائیل و توافق آنها بر سر یک نقشه کامل راهبردی برای اجتناب از وقوع این وقایع اتخاذ تدابیر زیر ضروری است:
نخست، تقویت همکاری و هماهنگی به منظور دستیابی به ائتلافی در رویارویی با حمله آمریکا و اسرائیل و پیامدهای سیاسی، اقتصادی و میدانی آن است.
دوم اینکه باید در دو جبهه نظامی و اقتصادی به رویارویی با ائتلاف آمریکایی-صهیونیستی رفت، رویارویی نظامی که از طریق همکاری عمیق با ایران و روسیه در سطوح تسلیح، آموزش، اطلاعات، و فناوری و شناسایی است و رویارویی اقتصادی از طریق همکاری با روسیه و چین به منظور ناکام گذاشتن جنگ تجاری آمریکا علیه همه دنیا و اقدام برای تاسیس بانکها و نهادهای جهانی تامین مالی توسعه با هدف جایگزین شدن آن در عوض بانکهای آمریکایی و نهادهای بین المللی است که تحت سلطه آمریکا قرار دارد.
سوم اینکه یک برنامه جامعی برای تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی بین سوریه و عراق با هدف رویارویی با چالشهای منطقهای و در مقدمه آن رژیم صهیونیستی و ائتلاف صهیونیستی و آمریکایی وضع شود.
چهارم اینکه یک گذرگاه زمینی یا بیشتر بین عراق و سوریه تا لبنان گشوده و استفاده شود و گذرگاه دیگری هم بین سوریه و اردن باز شود تا موانع بر سر راه تجهیز مقاومت مردمی برای رویارویی با اسرائیل و آمریکا برداشته شود.
پنجم اینکه نیروهای خارجی حاضر در عراق، سوریه، لبنان و اردن اشغالگرانی شمرده شوند که پاکسازی خاک این کشورها از این نیروها شرط و ضمانت برای بازپس گیری وحدت و حاکمیت این کشورها بر خاک خود و منابع طبیعی آب، نفت و گاز آن است.
ششم اینکه، گفتوگوی عربی و ترکیهای با وساطت روسیه و ایران برای حل اختلافات موجود و فراهم سازی مقدمات همکاری سیاسی و اقتصادی ساماندهی شود تا به اخراج ترکیه از پیمان ناتو و تحکیم روابط آن با همسایگان عربی و اسلامی کمک کند.
هفتم اینکه اتحادیه عرب به عنوان یک نهاد همکاری سیاسی ،اقتصادی و نظامی در برابر رژیم صهیونیستی احیا شده و سازمان همکاری اسلامی در برابر کشورها و گروههای حامی تروریسم و نژادپرستی و آنهایی که به اسلام هراسی فزاینده در آمریکا و اروپا دامن میزنند، کارایی خود را بازیابد.
در پایان این یادداشت آمده است: توپ در زمین قدرتهای پویا در کشورهای عربی و اسلامی است، وقت آن رسیده است که زنگ بیداری جهان عرب را به صدا درآورد تا برخیزند و قبل از اینکه فرصتها از دست برود، کاری کنند.
انتهای پیام/
منبع: فارس