تجربه تمام نبردهای دو سال اخیر سوریه نشان میدهد معارضین سوری در برابر توان فزاینده ارتش سوریه، جبهه مقاومت و نیروی هوایی روسیه چارهای جز تسلیم و عقبنشینی ندارند و نمیتوانند از قلمرو خود محافظت کنند.
به گزارش اخبار جهادی،آنکارا روز گذشته به صورت رسمی «هیئت تحریر الشام» یا همان «جبهه النصره سابق» را در لیست گروههای تروریستی تحت تعقیب قرار داد تا به این ترتیب بزرگترین چراغ سبز را برای عملیات ارتش سوریه و جبهه مقاومت در استان ادلب نمایش داده شود.
این اقدام آنکارا موجب حیرت بسیاری از ناظران پرونده سوریه شد؛ اما اخبار جهادی پیش از این در چند گزارش به زمینههای این موضوع پرداخته بود. ابتدا در یک گزارش به تدوین سندی از سوی سازمان میت با عنوان «هشدار در مورد خیزش مردمی علیه النصره در ادلب» پرداختیم و در ادامه نیز از درخواست مهلت ۱۰ روزه آنکارا برای اعلام انحلال النصره خبر دادیم. با توجه به مقاومت سران النصره در برابر فشار آنکارا برای اعلام انحلال، روز گذشته دولت ترکیه رسماً هیئت تحریر الشام یا همان جبهه النصره را در لیست گروههای تروریستی قرار داد.
اخبار جهادی در ادامه گزارشهای قبل، این بار از تضادهای جدی در داخل دولت ترکیه بر سر موضع آنکارا نسبت به عملیات ادلب خبر میدهد. در این گزارش، به مهمترین دلایل منتقدان احمد داوود اوغلو میپردازیم که توصیه میکنند آنکارا به محکومیت لفظی و مواضع دوپهلو در قبال عملیات ادلب اکتفا کرده و هیچگونه اقدام مستقیم یا غیرمستقیم علیه عملیات ارتش سوریه و جبهه مقاومت انجام ندهد.
این گروه با مناسب ارزیابی کردن موضع آنکارا در قبال عملیات ارتش سوریه در منطقه غوطه شرقی، پیشنهاد میکند آنکارا همین رویه را در قبال ادلب تکرار کند! مهمترین عللی که آنها برای این رویکرد برمیشمارند، عبارت است از:
۱٫ برتری قاطع متحدین از نظر قدرت نظامی
به اعتقاد این طیف، ابعاد عملیات احتمالی در ادلب بزرگتر از آن است که معارضین مسلح بدون حضور مستقیم و فعال ارتش ترکیه، بتوانند از خود دفاع کنند و یا در میدان نبرد شکست سختی خورده یا تسلیم میشوند!
تجربه تمام نبردهای دو سال اخیر سوریه نشان میدهد معارضین سوری در برابر توان فزاینده ارتش سوریه، جبهه مقاومت و نیروی هوایی روسیه چارهای جز تسلیم و عقبنشینی ندارند و نمیتوانند از قلمرو خود محافظت کنند. بر پایه همین تحلیل، در ادلب نیز معارضین فاقد توان نظامی کافی برای مقابله با عملیات نیروهای آزادیبخش خواهند بود و در نتیجه ترکیه نباید روی بازی از پیشباخته شرطبندی کند!
به اعتقاد این افراد، تنها در یک صورت معارضین میتوانند به موازنه در برابر ارتش سوریه دست یابند و آن هم «مداخله مستقیم ارتش ترکیه» است! آنها با مرور تجربه عملیات عفرین میگویند تنها زمانی که ارتش ترکیه به صورت مستقیم و میدانی وارد عملیات شود، معارضین ممکن است بتوانند حملات ارتش را دفع کنند!
قطعاً مداخله مستقیم ارتش ترکیه در داخل خاک سوریه، عواقب سیاسی، حقوقی و اقتصادی قابل توجهی برای آنکارا خواهد داشت و حتی میتواند به سقوط دولت اردوغان یا تهدید تمامیت ارضی ترکیه منتهی شود! به همین علت، مداخله مستقیم را دارای «هزینه و ریسک بسیار بالا» خوانده و مداخله غیرمستقیم را نیز «شرطبندی روی بازی از پیش باخته» میدانند و پیشنهاد میکنند ترکیه به جای این کارها، به محکومیت لفظی و انفعال در قبال عملیات در ادلب اکتفا کند!
۲٫ منافع آزادسازی ادلب برای آنکارا؛ سیطره کامل ترکیه بر معارضین
با آزادسازی ادلب از اشغال گروههای تروریستی، معارضین مسلح صرفاً در شمال استان حلب (سپر فرات و عفرین) امکان اقامت خواهند داشت. این مناطق از نظر اداری تابع استانداریهای ترکیه بوده و از نظر نظامی نیز همه گروهها زیر نظر ارتش ترکیه فعالیت میکنند. حتی پلیس محلی این مناطق نیز توسط نیروی انتظامی ترکیه سازماندهی شدهاند و به نوعی این مناطق را باید «بخش سوری قلمرو اردوغان» محسوب کرد!
به این ترتیب با اقامت تمام طیفهای معارضین در داخل قلمرو اردوغان، عملاً آنکارا افسار معارضین را به طور کامل در اختیار میگیرد و میتواند ارادههای خود را بر آنان تنفیذ کند. این وضعیت، اعتبار و قدرت آنکارا را در معادلات سیاسی سوریه و منطقه افزایش میدهد و از این منظر میتوان عملیات ادلب را از نظر استراتژیک به سود آنکارا ارزیابی کرد!
۳٫ زمینهسازی برای تضعیف شدید تجزیهطلبان کرد و خروج آمریکا از سوریه!
برآوردهای سازمانهای امنیتی ترکیه از سال ۲۰۱۶ نشان میدهد اصلیترین تهدید برای امنیت ملی ترکیه، افزایش توان نظامی و سازماندهی تجزیهطلبان کرد است. در آنکارا کسی تردید ندارد که گروههای pyd، ypg و jpg وابسته به گروه تروریستی pkk میباشند و به نوعی شاخه سوری آن به شمار میروند. در نتیجه افزایش قدرت و توان آنها به منزله تهدید امنیت ملی ترکیه بوده و در میان انبوه مسائل پرونده سوریه، مسأله افزایش قدرت کردها را باید اصلیترین تهدید برای ترکیه دانست.
پیشبینیهای سیاسی نشان میدهد با پایان عملیات ادلب، بحث «پایان دوره جنگ داخلی در سوریه» به طور جدی در مجامع جهانی مطرح شده و نظام بین الملل و حتی شورای امنیت فشار مضاعفی برای خروج ارتشهای خارجی از سوریه وارد میکند. به این ترتیب آمریکا و ائتلاف نیز مناطق تحت سیطره ائتلاف سوریه دموکراتیک را ترک خواهد کرد که بیتردید به منزله تضعیف کردها و از دست دادن اصلیترین پشتیبان آنها خواهد بود.
۴٫ نابودی گروههای سلفی تکفیری در مرزهای ترکیه
با عملیات ارتش سوریه در ادلب، تکلیف گروههای سلفی تکفیری در این منطقه نیز روشن میگردد. این گروهها هماکنون قلمرو استان ادلب و بخشهایی از مرز ترکیه را جولانگاه خود قرار دادهاند و در صورت آزادسازی این مناطق، یا نابود شده یا به زندگی مخفیانه در کوهستانها پناه میبرند.
گروههای سلفی تکفیری تاکنون به مرزهای ترکیه حمله نکردهاند؛ اما با توجه به ماهیت سکولار نظام سیاسی حاکم بر ترکیه، به صورت بالقوه یکی از تهدیدهای امنیت ملی ترکیه به شمار میروند! تاکنون آنکارا از طریق تقویت «ارتش آزاد» به عنوان بدیل گروههای سلفی تکفیری از یک طرف و ایجاد وابستگی و نیاز متقابل در گروههای سلفی تکفیری به ترکیه سعی کرده این تهدید را از خود دور کند؛ اما روند تحولات به صورتی بوده که تهدید بالقوه آنان هیچ گاه به طور کامل دفع نشده است!
حال با عملیات ارتش سوریه و جبهه مقاومت در استان ادلب، این گروهها به قدری تضعیف میشوند که دیگر تهدید جدی برای امنیت مرزهای ترکیه به حساب نیایند.
۵٫ احتمال قیام مردمی در ادلب
یکی از استنادات این طیف، گزارش حدوداً یک ماه قبل سازمان میت است که نسبت به وقوع «قیام مردمی علیه هیئت تحریر الشام» در ادلب هشدار داده بود. خبرگزاری تسنیم، تنها دو روز پس از ارسال این گزارش محرمانه به نهادهای ذیربط در حکومت ترکیه، خبر تدوین و انتشار آن را افشا کرد.
بر طبق این رأی، با آغاز عملیات ارتش سوریه شهرهای مختلف استان ادلب شاهد قیامهای مردمی علیه تروریستهای النصره خواهد بود و در این شرایط هیئت تحریر الشام باید همزمان در دو جبهه بجنگد. در این وضعیت قطعاً النصره در برابر ارتش سوریه و جبهه مقاومت از پیش شکست خورده خواهد بود.
به این ترتیب حمایت آنکارا از گروههای تروریستی مستقر در ادلب نهتنها از نظر نظامی بسیار مشکل خواهد بود؛ بلکه از نظر سیاسی به منزله سرکوب ساکنان ادلب میباشد که با توجه به جمعیت بیش از سه میلیونی آوارگان سوری در ترکیه، عواقب وخیمی برای امنیت ملی ترکیه خواهد داشت.
۶٫ بحران اقتصادی ترکیه و لزوم کاهش هزینههای دولتی
با توجه به بحران اقتصادی و سقوط ارزش لیره، بسیاری در ترکیه اعتقاد دارند آنکارا باید هزینه فعالیتهای برونمرزی خود را کاهش دهد؛ به ویژه هزینههایی که به بلندپروازیهای بلندمدت اردوغان یا به تمایلات ایدئولوژیک نزدیک به اخوان المسلمین باز میگردد! در لیست هزینههای برون مرزی آنکارا، هزینههای صورت گرفته در سوریه بسیار بالا ارزیابی میشوند؛ زیرا ترکیه در شمال سوریه نهتنها به گروههای مسلح بلکه به نهادهای خدماتی، انتظامی و معیشتی نیز حقوق و مستمری ماهیانه پرداخت میکند.
منتقدان اردوغان با اشاره به بحران اقتصادی ترکیه، بر لزوم دستیابی به یک چهارچوب مناسب برای خروج ترکیه از شمال سوریه اصرار دارند و معتقدند در پی عملیات ادلب، زمینه برای خروج ترکیه از شمال و شمال غرب استان حلب نیز فراهم میشود.
۷٫ همگرایی با ایران و پاکستان
یک طیف سیاسی در ترکیه با اشاره به برخی معادلات منطقهای و فرامنطقهای مانند «بحران شدید و به تعبیری جنگ سرد میان آنکارا و واشنگتن»، «رویکرد تنشزای اتحادیه اروپا در مقابل ترکیه»، «معامله قرن و همکاری رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی»، « محاصره و تحریم قطر و بحران خلیج فارس» اعتقاد دارند آنکارا باید همگرایی خود را با تهران و اسلامآباد افزایش دهد.
بر طبق این تحلیل مربع اسلامآباد، تهران، آنکارا و دوحه میتواند یک محور ائتلافی قدرتمند در برابر مثلث غربی- عربی و عبری ایجاد کند که حداکثر منافع را برای آنکارا در این چهارچوب به دنبال داشته باشد.
در این میان، حل مسائل داخلی میان آنکارا و تهران از الویت زمانی بالایی برخوردار است و ادلب به عنوان یک نقطه کور و گلوگیر باید از لیست موارد اختلافی حذف شود.
انتهای پیام/
منبع:تسنیم