پروژه غربی ــ صهیونیستی یاسمن آبی برای تجزیه سوریه قرار بود از اوایل هزاره جدید آغاز شود، اما پیروزی حزبالله در جنگ ۳۳روزه آن را یک دهه بهتعویق انداخت.
به گزارش اخبار جهادی،غرب و رژیم صهیونیستی قطعاً هر موضوع مرتبط با رویکرد اتحاد امت عربی و اسلامی را رد میکنند، چرا که میدانند این اتفاق سبب ایجاد قدرت فراوان انسانی و سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی مسلمانان میشود و مانعی در برابر تلاشهای غرب برای نفوذ در خاورمیانه مملو از منابع پولی و انرژی خواهد بود، منطقهای که موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب منافع جهانی دارد، از همین رو رویکرد استراتژیک غرب از مدتها پیش تاکنون بر اساس تجزیه منطقه و بهویژه دولتهای بازدارنده منطقه نظیر سوریه و عراق و لبنان و مصر رقم خورده است تا آنها را تحت اراده سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود قرار دهد.
پروژه تجزیه سوریه و از بین بردن هویت عربی و اسلامی آن بخشی از پروژه خاورمیانه جدید بود که با استفاده از مبنای «هرجومرج سازمانیافته و هدفمند» و با بهکارگیری گروههای گستردهای از عناصر مسلح و تروریست با تسلیحات فراوان و کشنده و ضمن آمادهسازی مادی و روانی این عناصر تحت عنوان عملیات موسوم به «یاسمن آبی» از ۷ سال پیش تاکنون بهاجرا گذاشته شده است.
با توجه به نزدیک شدن به پایان زمان موجودیت گروههای تروریستی در سوریه، هراندازه که با حجم بالای توطئهها و اهداف آمریکایی ــ صهیونیستی برای سقوط دولت سوریه یا تجزیه آن بیشتر آشنا میشویم، ابعاد شکست طرحهای آمریکایی و صهیونیستی بیش از پیش خود را نشان میدهد.
بخش چهارم: روند اجرایی تجزیه سوریه
از زمانی که بحران سوریه آغاز شد، هشدارهای زیادی در رابطه با پروژههای تجزیهطلبانه آماده شده برای این کشور بهعنوان گزینه نهایی این بحران مطرح شد، در این فاصله تروریستهای مختلفی وارد اراضی سوریه شدهاند و هزینههای زیادی برای تأمین تسلیحاتی و نفرات آنها انجام شد، چرا که آنها ابزار اجرای این پروژهها بودند.
بحران سوریه چندی پیش، با سه تحول مهم همراه بود، این اتفاقات عبارت بودند از: ایجاد منطقه امن شامل ادلب و حلب و لاذقیه و حمص و تحرکات نظامی آمریکا و اردن و انگلیس در مرزهای اردن و سوریه و مناطقی که تحت عنوان سند حوران مشخص میشود. این سند یکی از خطرناکترین رویکردهایی است که نشاندهنده پروژههای تجزیهطلبانه سوریه است و از سوی گروههای مخالف دولت در ترکیه امضا شده و مبتنی بر ایجاد اقلیم یا منطقه خودمختار شامل درعا دو السویدا و القنیطره در جنوب سوریه است. این طرح، منطقه مذکور را اقلیم حوران جنوبی نام گذاشته بود. این طرح بهعنوان راهکار عملیاتی و اجرایی نظام فدرالی در سوریه شناخته میشود و مبانی و ساختارهای اداری و خدماتی و قضایی و حقوقی و رسانهای و آموزشی مبتنی بر آن نیز قرار بود در این استان بنا گذاشته شود. این طرح همچنین شامل مبانی و جزئیات حقوقی در رابطه با مالکیتها واحوال شخصی و آزادیهای عمومی بود. قرار بود ارتباط آسان میان مناطق تحت کنترل حوران و مناطق هممرز با اردن ایجاد شود، بنابراین نیروهای نظامی بهصورت گسترده در مرزهای جنوبی استانهای السویدا و درعا مستقر شدند. در این منطقه حدود ۴۵۰۰ تروریست مسلح آموزشدیده از مدتها پیش استقرار پیدا کرده بودند. نیروهای مذکور در منطقه التنف واقع در مرزهای سوریه حضور داشتند.
منطقه خودمختار همچنین شامل السویدا نیز میشد، این موضوع نشان میداد که در صورتی که طرح مذکور موفقیتآمیز بود، تجاوز اردنی و آمریکایی و انگلیسی نیز به خاک سوریه صورت میگرفت تا موضوع اقلیم جنوبی سوریه بهعنوان حامی اسرائیل و یکی از اقلیمهای مورد نظر برای اتحادیه فدرال سوریه روی کار بیاید.
بر کسی پوشیده نیست که تجزیه هر کدام از کشورهای عربی در راستای منافع اسرائیل است، در همین راستا مرکز مطالعات جامعه و دولت اورشلیم بهریاست دوری گولد قائممقام سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در گزارشی اعلام کرد که تشکیل اقلیمی که بتواند شامل منطقه درعا و جبل الدروز و القنیطره باشد، یکی از بهترین گزینههایی است که میتواند سبب ایجاد سازش فراگیر در سوریه شود. وی در این گزارش مدعی شد که اگر مطالب مندرج در سند حوران بهاجرا گذاشته شود، فرصت تبدیل شدن منطقه جنوب سوریه به تهدیدی برای اسرائیل از طریق موجودیت ایران یا حزبالله تا حد زیادی کاهش پیدا میکند. وی در این گزارش اعلام کرده است که آنچه در این سند مورد اشاره قرار گرفته بهصورت عملی بهمعنی تجزیه سوریه است.
با وجود این، فیصل داود نماینده سابق پارلمان و دبیرکل جنبش مبارزه لبنانی عربی در این خصوص معتقد است که سند حوران یک سند صهیونیستی برای تجزیه بخشی از جنوب سوریه و ایجاد منطقه مرزی امن برای خود است و ارتباطی به طایفه دروزیها و اهالی مناطق السویدا و درعا و القنیطره ندارد.
اهمیت جنوب سوریه از این لحاظ است که میتواند کمربند امنیتی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کند که اهمیت اقتصادی بالایی برای این رژیم دارد. مارتین آرمسترانگ در گزارشی مینویسد که جنوب سوریه برای اسرائیل از نظر ارزیابیهای اقتصادی مهم تلقی میشود. وی این اهمیت را از نظر میادین گسترده نفت خام در ارتفاعات جولان میداند که گفته میشود بیشتر از مجموع نفت عربستان در خود نفت جای داده است.
از سوی دیگر حضور مستقیم نیروهای نظامی آمریکا در مناطق جنوبی سوریه طی سالهای گذشته در واکنش به گزارش آکادمی بروکینگز بود که در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده و از تصمیمسازان واشنگتن خواست تا از جنگ نیابتی از طریق گروههای تروریستی دست بردارند و مداخله نظامی مستقیم با نیروهای آمریکایی را در جنوب این کشور آغاز کنند. این گزارش به یکی از عوامل اصلی اصلاح طرح آمریکایی در سوریه تبدیل شده و نیروهای آمریکایی از جنوب سوریه بهسمت شرق و شمال شرقی این کشور حرکت کردند تا با مناطق تحت نفوذ کردها که مورد حمایت آمریکا قرار داشت، تماس برقرار کنند. این تغییر استراتژی در نتیجه به بنبست رسیدن آمریکا و پیروزیهای متوالی ارتش عربی سوریه و محور مقاومت و جریانهای حامی دولت در تمام مناطق سوریه بود.
دولت اردن و سرویسهای جاسوسی این کشور نقش مشکوکی در تحقق برنامهها و منافع آمریکا در جنوب سوریه ایفا کردند. در شمال سوریه نیز آمریکا از طریق جریانهای کرد وارد عمل شد و آنها را بهجای ترکها بهکار گرفت. در همین رابطه “هدیه یوسف” رئیس مشترک شورای مؤسسان فدرالی دموکراتیک شمال سوریه در گفتگو با روزنامه آبزرور انگلیس میگوید که رسیدن به دریای مدیترانه بخشی از پروژه کردها در شمال سوریه است. وی این موضوع را حق کردها قلمداد کرده و میگوید که آمریکا با حمایتهای سیاسی خود از کردها بهدنبال دستیابی به مسیری تجاری تا دریای مدیترانه است.
این سیاست طبعاً در راستای منافع پروژه صهیونیستی بهویژه در زمینه از بین بردن آرمان فلسطین و ایجاد دولتهای کوچک طایفهای و فرقهای در منطقه و ایجاد درگیری بین آنها است تا افکار عمومی از درگیری اصلی موجود در منطقه یعنی منازعه عربی ــ صهیونیستی غافل شود.
روزنامه الاخبار لبنان در انتشار اسناد محرمانه از تلگرام دیپلماتیکی که از سفارت انگلیس در واشنگتن صادر شده، خبر میدهد. این تلگرام توسط دیوید ساترفیلد معاون وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه تهیه شده و گزارشی از نشستهایی است که وی با نمایندگان «گروه سوریه و آمریکا» داشته است. در این دیدار علاوه بر ساترفیلد، «هیو کلاری» رئیس تیم سوریه در وزارت خارجه انگلیس و «جیروم بونافون» رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در وزارت خارجه فرانسه نیز حضور داشتند. این سند اعلام میکند که ساترفیلد در این نشست بهصراحت از اهداف آمریکا در سوریه که همان تجزیه و جداسازی شرق و شمال شرقی سوریه از این کشور است، سخن بهمیان میآورد.
وی میگوید طرحی که باید برای انجام آن تلاش شود، متشکل از پنج مرحله است. این مراحل عبارتند از:
ــ تخریب سوریه.
ــ تخریب نتایج نشست سوچی.
ــ مهار ترکیه.
ــ صدور دستوراتی برای استفان دیمیستورا میانجی بین المللی برای بازگرداندن روند اوضاع به نشست ژنو.
ــ اجرای سند هشتبندی آمریکا شامل راهحل بحران سوریه که آمریکا آن را در نشست اخیر مخالفان سوریه و نمایندگان دولت در وین ارائه کرده است.
جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا از استراتژی دیگری خبر داده و میگوید در صورتی که رسیدن به پایان درگیریها در سوریه مدت زمان بیشتری طول بکشد، نگه داشتن این کشور مشکل خواهد بود. این اولین باری بود که یک مسئول عالیرتبه آمریکایی از گزینه تجزیه سوریه خبر میداد و راهکار آن را فرسایشی کردن جنگ سوریه قلمداد میکرد. این در حالی است که پیش از این مسئولان واشنگتن مدعی تأکید بر ضرورت حفظ سوریه بهعنوان یک دولت دموکراتیک و لائیک بودند.
در این میان سرگئی ریابکوف نیز اعلام کرد که مخالفتی با ایده تشکیل دولت فدرالی در سوریه نخواهد داشت تا در مذاکرات بتوانند به این دیدگاه نزدیک شوند. نماینده روسیه ابراز داشت که باید معیارهای مشخصی برای ساختار سیاسی سوریه در آینده تعریف شود که مبتنی بر حفظ وحدت اراضی این کشور از جمله تشکیل جمهوری فدرالی در جریان مذاکرات است.
بخش پنجم: یاسمن آبی، پروژه محرمانه غرب برای براندازی در سوریه
طی سه دهه گذشته اولویت اصلی و فوری دولت آمریکا در منطقه ضربه زدن به دولت سوریه بود. البته آمریکا میدانست که ساقط کردن سوریه بهعلت مناسبات بینالمللی این کشور از ابعاد تئوریک مشکل بهنظر میرسد، از سوی دیگر واشنگتن در دهه ۹۰ قرن گذشته در براندازی الجزایر ناکام مانده بود، به همین علت تلاش کرد مقاومت در لبنان را از پای در آورد و پس از آن استخراج گاز این کشور و انتقال آن و در نهایت تجزیه منطقه را تضمین کند. اما مصیبتی که آمریکا دچار آن شد، شکست اسرائیل در عملیات خوشه خشم در سال ۱۹۹۶ و ناتوانی در از بین بردن حزبالله لبنان بود.
از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۰ واشنگتن ضربات سختی را دریافت کرد، در سال ۱۹۹۷ توافقنامه مشارکت بین چین و روسیه به امضا رسید و اختلافات فیمابین که چندین دهه در زمان اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت، از بین رفت، به این ترتیب توافق حسن همجواری در سال ۲۰۰۱ بین دو کشور در دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین در روسیه به امضا رسید. همچنین ونزوئلا از سلطه آمریکا خارج شد، این در حالی بود که این کشور یکی از منابع گازی مورد نیاز آمریکا بهشمار میرفت. پوتین بهعنوان حاکم روسیه موفق شد فتنه چچن را فرو بنشاند و در نهایت تسلط کامل خود را در سال ۲۰۰۰ در این جمهوری بهدست آورد، به این ترتیب بود که کابوس وحشتناک آمریکایی آغاز شد.
آمریکاییها در سایه این شرایط و در اوایل حاکمیت اردوغان و حزب عدالت و توسعه در ترکیه وارد معامله با آنها شدند. آنها در مذاکرات خود به توافقی دست پیدا کردند که مفاد آن به این ترتیب است.
- واشنگتن متعهد شد یونان و نفوذ این کشور در قبرس را بهنفع ترکیه متوقف کند.
- ترکیه طرح تجزیه منطقه از جمله تجزیه بخشهایی از خاک خود را پذیرفت.
- قرار شد ترکیه بهازای بخشهایی از خاک خود، مناطقی از سوریه را اشغال کند و در دولتهای کوچک سنی در مصر و سوریه نفوذ داشته باشد.
- آمریکا، ترکیه را به نقطه عطف گازرسانی جهانی تبدیل میکرد و این رفاه اقتصادی این کشور را تأمین مینمود.
- آمریکا همچنین متعهد شد به اردوغان نقشی جهانی بدهد، درست مانند اتفاقی که در توافق با امیر قطر افتاده بود.
- ترکیه با حذف آرمان فلسطین موافقت کرد.
- ترکیه بهصورت محرمانه در اشغال عراق و افغانستان و بعدها در سوریه به آمریکا کمک میکرد.
- آنکارا روند ورود آمریکا به آسیای مرکزی و مهمتر از همه ایجاد هرجومرج در دولتهای بالکان را تسهیل میکرد.
- ترکیه در مقابل اعطای گاز لبنان به اسرائیل، به نفت سوریه دست پیدا میکرد. بر اساس این معامله، گاز قبرس نیز تحت نفوذ ترکیه قرار میگرفت.
براساس برنامهریزیهای کلی انجامشده، اقدامات اصلی تجزیهطلبانه دشمن در سوریه شامل موارد زیر بود:
۱ ــ از بین بردن واقعیت از طریق انتشار شایعات بهشکل گسترده و باورپذیر کردن آنها از طریق رواج گسترده آن در جمع مردم.
۲ ــ گروهکهای مسلح که از مناطق سنینشین یا افرادی که بهسمت این مناطق منتقل شده بودند، اقدام به قتل بسیار فجیع شخصیتهای مشخصی از میان علویها میکردند، آنها اسناد جنایتهای خود را منتشر میکردند تا بتوانند التهاب طایفهای در جامعه ایجاد کنند.
۳ ــ مزدوران از میان جوامع علوی اقدام به ایجاد فضایی برای دفاع از خود از طریق انتشار برخی شایعات و بزرگنمایی حوادث و تشویق کردن مردم به دفاع از خود میکردند، این شایعات کاملاً برنامهریزی شده بود.
۴ ــ هدف قرار دادن زیرساختهای اقتصادی مهم برای فلج کردن دولت و ایجاد هرجومرج بهویژه از بین بردن تأسیسات انرژی.
ادامه دارد… .
انتهای پیام/
منبع:تسنیم