اخبار کوتاه

عناصر امنیتی دولت سوریه، یکی از نیروهای مقاومت به نام “راشد محمد سعید الفیصل” را در شهر البوکمال واقع در استان دیرالزور بازداشت کردند. رسانه‌های نزدیک به تحریر الشام، “راشد الفیصل” را از افراد نزدیک به گروه‌های مقاومت و ایران معرفی کرده‌اند. سی‌ان‌ان: هزینه عملیات نظامی آمریکا علیه یمن علیرغم تأثیر محدود، در کمتر از ۳ هفته به یک میلیارد دلار رسید. نیروهای امنیتی دولت سوریه، دو تن از نیروهای سابق دفاع وطنی را به اتهام حمل و نگهداری اسلحه و همچنین تلاش برای حمله به ایست بازرسی تحریر الشام در منطقه بستان الدور دمشق بازداشت کردند. امیر سرتیپ صباحی فرد فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتم الانبیا(ص) و سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران از منطقه پدافند هوایی جنوب شرق بازدید کردند. در جریان این بازدید توان رزمی و آمادگی دفاعی این یگان مورد ارزیابی عملیاتی قرار گرفت. در پی حمله راکتی سرایا القدس، شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی به پایگاه نظامی ناحل عوز در اطراف نوار غزه، آژیر خطر در شهرک ناحل عوز به صدا درآمد. طبق ادعای ارتش اسرائیل یک فروند راکت از نوار غزه به سوی ناحل عوز شلیک شد و این راکت توسط سامانه‌های پدافندی رهگیری شد.

قرار عاشقی پدر و پسر جهاد تا شهادت بود

  • کد خبر : 11167
  • 16 شهریور 1396 - 13:43
قرار عاشقی پدر و پسر جهاد تا شهادت بود

قرار شهید مهدی جعفری و پدرش جهاد تا شهادت بود. این پدر و پسر با هم سلاح به دست گرفتند، با هم بندهای پوتین‌شان را بستند و با هم سربند یا زینب(س)و یا زهرا(‌س)‌ را به پیشانی می‌بستند، اما.. اخبار جهادی -قرار شهید مهدی جعفری و پدرش جهاد تا شهادت بود. این پدر و پسر […]

قرار شهید مهدی جعفری و پدرش جهاد تا شهادت بود. این پدر و پسر با هم سلاح به دست گرفتند، با هم بندهای پوتین‌شان را بستند و با هم سربند یا زینب(س)و یا زهرا(‌س)‌ را به پیشانی می‌بستند، اما..

اخبار جهادی -قرار شهید مهدی جعفری و پدرش جهاد تا شهادت بود. این پدر و پسر با هم سلاح به دست گرفتند، با هم بندهای پوتین‌شان را بستند و با هم سربند یا زینب(س)و  یا زهرا(‌س)‌ را به پیشانی می‌بستند، اما عملیات بصرالحریر که آغاز شد،  محاصره و شهادت تعدادی از فاطمیون رخ داد که مهدی جعفری هم بین شهدای این واقعه بود. خبر شهادتش را هم پدر به خانه برد با ساکی که بدون صاحبش به خانه بازگشت و خود روضه‌خوان شهادت مهدی شد. روایتی که پیش‌رو دارید ماحصل همکلامی ما با فاطمه جعفری خواهر شهید مدافع حرم مهدی جعفری است.
  بصرالحریر
ما دو خواهر و چهار برادر هستیم که مهدی فرزند اول خانواده متولد سال ۱۳۷۲ بود. مهدی در ۳۱ فروردین ماه سال ۱۳۹۴ در روند اجرای عملیات بصرالحریر در حالی که در کنار پدر بود و می‌جنگید به شهادت رسید.
  مهندس کامپیوتر
خانواده ما یک سال بعد از تولد مهدی راهی ایران شدند. پدر مشغول کار کشاورزی و بنایی شد. حقیقتش را بخواهید هرچه از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد تا رزق حلال به خانه بیاورد. روزها از پس هم گذشت تا اینکه مهدی بزرگ شد و  به مدرسه رفت.  شاگرد ممتاز کلاس و مدرسه بود. آنقدر خوب بود که وقتی مجبور شد در دوران متوسطه درس و مشق را به خاطر کمک مالی به خانواده و رفع مایحتاج خانه رها کند دل همه را سوزاند. این نهایت از خودگذشتگی مهدی بود. مهدی دوست داشت مهندس کامپیوتر شود، اما به خاطر خانواده از این خواسته‌اش چشم پوشید. برادرم کتاب‌های کامپیوتر را تهیه کرد و در خانه به تنهایی مطالعه و کار می‌کرد تا بحمدالله در این زمینه تبحر لازم را به دست آورد.
  خادم هیئت حضرت زهرا(س)
مهدی مداح هیئت‌مان هم بود. هیئت فاطمه زهرا(س) که از ابتدای محرم تا روز دهم یعنی عاشورا مراسم ویژه دارد. مهدی هر کاری از دستش برمی‌آمد برای هیئت انجام می‌داد از مداحی گرفته تا پخش چای و خادمی در هیئت اباعبدالله‌الحسین‌(ع).
  پدر و پسر همرزم
سال ۱۳۹۲بود که همه خانواده به افغانستان سفر کردند و پدر و مهدی در ایران ماندند. همان زمان پدر با ما تماس گرفت و گفت می‌خواهم به سوریه بروم. ما اطلاعات زیادی از اوضاع کنونی سوریه نداشتیم. وقتی به ایران بازگشتیم دو هفته‌ای می‌شد که پدر به سوریه اعزام شده بود. هر بار که پدر تماس می‌گرفت از رشادت‌های بچه‌های فاطمیون برایمان می‌گفت. از جو خوب و صمیمی بچه‌ها. از مجاهدت‌ها و دلاوری‌شان و هربار که به مرخصی می‌آمد به هفته نرسیده دوباره راهی می‌شد. می‌گفت نمی‌توانم اینجا بمانم. پدر به مهدی می‌گفت چرا نشسته‌ای بیا اینجا. دایی‌مان هم که جانباز مدافع حرم بود مهدی را ترغیب می‌کرد راهی شود، اما مهدی منتظر رضایت مادر بود. وقتی می‌گفت می‌خواهم بروم ما با گریه و بی‌تابی مانعش می‌شدیم و می‌گ فتیم اگر شما بروید و ما گرفتاری برایمان پیش بیاید چه؟ می‌گفت نه من می‌روم و ان‌شاء‌الله گرفتاری پیدا نمی‌کنید. وقتی مادر راضی شد، به سوریه رفت و با پدرم همگروه شد و با هم در یک مقر بودند. هر بار که تماس می‌گرفتند از بچه‌ها و اوضاع فاطمیون به خوبی یاد می‌کردند. سعی می‌کردند ما را ناراحت نکنند. مهدی سه ماه در سوریه بود که شهید شد.
  هدیه روز مادر
روز مادر که شد مهدی آخرین تماسش را گرفت و به مادر تبریک گفت. برادرم هر سال با خریدن هدیه از زحمات مادر قدردانی می‌کرد. بعد که من گوشی را گرفتم به مهدی گفتم امسال نیستی تا با هم برای مادر هدیه بخریم. مهدی گفت اشکال ندارد. چند وقت دیگر می‌آیم و برای مادر هدیه می‌خریم. بعد هم گفت قرار است همراه پدر به عملیاتی بروند و شاید نتوانند تا چند روز آینده تماسی بگیرند. من هم گفتم باشد  داداش.
  کوله‌بار شهادت
بعد از آن تماس، دو هفته‌ای خبری از مهدی و پدر نشد. نگران و دلواپس بودیم تا اینکه پدر تماس گرفت و گفت که حالشان خوب است. در صورتی که مهدی آن زمان شهید شده بود. از پدر سراغ مهدی را گرفتم گفت دارد با دوستانش فوتبال بازی می‌کند. هر بار بهانه‌ای می‌آورد تا اینکه دو روز بعد از آخرین تماسش به خانه آمد. پدر ساک و کوله‌پشتی مهدی را با خودش آورده بود. مادرم گفت چرا مهدی نیامد؟ پدر در پاسخ گفت مهدی چند وقت دیگر می‌آید. اما وقتی بی‌تابی‌های مادر را دید، گفت مهدی را کجا فرستاده بودی؟ فرستاده بودی برای دفاع ازحرم حضرت زینب(س) حالا بی‌بی زینب(س) مهدی را نگه‌داشته است. مهدی شهید شده و پیکرش مفقودالاثر است. مهدی یک سال مفقودالاثر بود. یک سال تا آمدن پیکرش صبر کردیم که خیلی سخت گذشت. مادرم بارها سر گلزار شهدا می‌رفت. پدرم هم بعد از یکی، دو هفته به منطقه برگشت.
  بوسه‌های مادرانه
یک‌سال بعد از شهادت مهدی به ما اطلاع دادند پیکر چند شهید از لشکر فاطمیون را آورده‌اند و ما باید برای شناسایی به معراج شهدای قم برویم. من، مادر و پدر رفتیم. کمی نگران بودیم که نکند پیکر طوری باشد که نشود آن را شناسایی کرد. پدر خیلی مادر و من را دلداری می‌داد. پیکر مهدی سالم بود. مادر پیکر مهدی را غرق در بوسه کرد. خوب به یاد دارم مهدی احترام زیادی برای مادر قائل بود و همیشه به ما سفارش می‌کرد که احترام مادر را حفظ کنید. خیلی مادر را دوست داشت.

منبع: روزنامه جوان

به کانال تلگرامی ما بپیوندید

ما را در اینستاگرام دنبال کنید

لینک کوتاه : https://akhbarjahadi.ir/?p=11167

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.