ارتش سوریه همچون ارتش عراق در جنگ تحمیلی، بر پایه استراتژی دفاع ساکن و دفاع سایتی، همان استراتژی عراق را در ماه دوم تا حدود یک سال مانده به انتهای جنگ اجرا کرد.
به گزارش اخبار جهادی،ارتش سوریه به عنوان ارتشی کلاسیک بر پایه تجهیزات ساخت شوروی و داعش به عنوان نیروی چریکی با عقاید مذهبی، به ترتیب شباهت زیادی با ارتش عراق و بنده مردمی نیروهای ایرانی در جنگ اول خلیج فارس دارند.
تقویت این شباهت، در استراتژی های میدان نبرد و حتی نتایج تاریخی نیز مشاهده می گردد.
ارتش سوریه همچون ارتش عراق در جنگ تحمیلی، بر پایه استراتژی دفاع ساکن و دفاع سایتی، همان استراتژی عراق را در ماه دوم تا حدود یک سال مانده به انتهای جنگ اجرا کرد.
برای تحلیل اوضاع ارتش سوریه و البته اطلاعات عمومی، بد نیست اول نگاهی به استراتژی ارتش عراق در جنگ تحمیلی داشته باشیم:
برهه اول جنگ برای ارتش عراق را می توان به دو تا چهار ماه اول جنگ تحمیلی اختصاص داد. در این برهه ارتش عراق با حداقل ۱۱ لشکر به ایرانی حمله نمود که عملا تنها دولشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه و ۹۲ زرهی خوزستان را در مقابل خود میدید. در این برهه اشتباه استراتژیک عراق این بود که به جای نفوذ سریع در عمق و دور زدن موانع، سعی در تثبیت مرحله مرحله داشتند و زمان خریدن های حدود ۳ تا ۷ روزه توسط یگان های اعزامی کوچک (در حد گروهان و گردان) باعث زمین گیر شدن لشکرهای عراقی شد.
برهه دوم جنگ برای ارتش عراق، دوران پس از چهار ماه اول تا یک سال مانده به آخر جنگ تحمیلی بود. در این برهه لشکرهای عراق عملا زمینگیر شده بودند و با ایجاد مواضع دفاعی، عملا به لاک دفاعی فرو رفته بودند. عملیات های کوچک که عملا از یک هفته پس از شروع جنگ شروع شده بود، به شروع عملیات های بسیار وسیع، در حدود ۱۴ ماه پس از شروع جنگ انجامید. این سلسله عملیات های کاملا موفق تا حدود ۱۲ ماه دیگر ادامه یافت تا با بازپسگیری خرمشهر، عراق عملا از ۱۸۰۰۰ کیلومتر مربع خاکی که در روز های اول جنگ اشغال کرده بود، تنها ۲۵۰۰ کیلومتر مربع در دست باقی داشته باشد. هرچند که پس از فتح خرمشهر، عملیات ها کمی پیچیده تر شد، اما این نکته که نیروهای ایرانی به واسطه حملات موفق یا حتی ناموفق عملا ابتکار عمل را در دست داشتند، باعث شد که ارتش عراق موفق به بیرون آمدن از لاک دفاع ثابت خود نشود.
برهه سوم جنگ، سال پایانی جنگ تحمیلی بود. در این برهه عراق به گواه مدارک با مشاوره هایی که از شوروی می گرفت، دست به دفاع و حمله متحرک زد. با این استراتژی بود که ارتش عراق به عنوان ارتشی کلاسیک و سنگین، کمی به خود سرعت داد و یگان های زبده این نیرو (ازجمله یگان های زرهی مجهز به تانک های تی-۷۲) عملا حالتی چریکی پیدا کردند. در واقع این تغییر استراتژی ارتش عراق منجر به سقوط مناطقی شده بود که ایران توانسته بود از خاک عراق بگیرد و حتی پیشروی هایی در خاک ایران صورت دهند.
حال شاید تغییر رویکرد ارتش سوریه به خصوص نیروهای سهیل حسن (که تحت مشاوره نیروهای روس هستند) واضح تر شده باشد. ارتش سوریه همانطور که ارتش عراق تغییر استراتژی داد، عمل کرد.
نقاط مشابه در این مقایسه موارد زیر هستند:
ارتش سوریه در مقابل داعش به تانک های سریع و مقاوم در برابر اکثر سلاح ها جز موشک ضد زره (تی-۷۲) تکیه کرده است. همانطور که ارتش عراق در مقابل ایران که در انتهای جنگ عملا در تجهیزات ضد زرهی از جمله موشک ضد زره، هلیکوپترهای کبری و تفنگ های ۱۰۶ و البته تانک در مضیقه بود.
ارتش سوریه همچون عراق به سیاست نفوذ در عمق از راه های غیر اصلی روی آورد. با این استراتژی نیروهای داعش که تصور میکردند تانک ها بر بستر جاده مواصلاتی حرکت خواهند کرد، عملا توانایی مقابله با نیروی حمله کننده ای که آنها را از راه بیابان دور میزند، نداشتند.
ارتش سوریه همچون ارتش عراق، به دفاع و حتی حمله متحرک روی آورده است (هرچند به علت تضعیف داعش، عملا حمله ای خاص جز یک مورد قابل توجه در منطقه معدان). در این استراتژی، نیروهای سرنوشت ساز همچون زرهی یا رزمنده های نخبه همیشه آماده جا به جایی میان خطوط برای جلوگیری از نفوذ دشمن در عملیات دفاعی یا پیدا کردن رخنه در خطوط دشمن در عملیات تهاجمی هستند.
البته ذکر این نکته ضروری است. ایران پس از مشاهده تغییر استراتژی ارتش عراق فهمید که در صورت فرورفتن در لاک دفاعی، بسیار آسیب پذیر است لذا دوباره شروع به عملیات آفندی نمود که در نهایت عملیات کربلای۱ منجر به توقف پیشروی ها و و شکست عملیات های متحرک عراق شد.
نکته دیگر، این بود که ایران به واسطه حضور نیروهای مردمی و تامین حداقل های جنگ، توانست موازنه قدرت را دوباره ایجاد کند و امید عراق برای باز شدن گره جنگ را ناامید کند، اما داعش با کشته شدن فرماندهان، از دست دادن پشتیبان های مردمی به خصوص نیروهای مهاجر از کشورهای دیگر و البته ته کشیدن ذخایر سلاح های استراتژی همچون ضد زره ها و انتحاری ها، عملا قادر به واکنش به تغییر استراتژی ارتش سوریه نمی باشد.
به صورت خلاصه می توان گفت، تغییر استراتژی نیروهای عمل کننده در صحرا باعث شکست داعش در بهترین اقلیم عملیاتی خود شد. تغییر استراتژی دفاع ساکن (سایتی) که نیروهای ارتش سوریه را مبدل به هدفی ثابت برای نیروهای چریکی داعش میکرد و البته علاوه بر دفاع و حمله متحرک، استراتژی پر ریسک نفوذ در عمق و دور زدن موانع، از مهمترین عوامل پیروزی های اخیر است.
ذکر این نکته برای مخاطبانی که سوال میکنند ضروری است که، خیر، پیشروی های اخیر مرهون اضافه شدن یگان های خارجی نیست. البته طبیعتا انتقال حجم عظیمی از نیروهای عملیات کننده در شهر و استان حلب (از جمله سهیل حسن و نیروهایش) منجر به ایجاد محور دوم عملیاتی شده است.
پی نوشت: بزرگترین محل ضربه نیروهای چریکی، بردن آنها در لاک دفاعی است… ان شاءالله با بیرون آمدن چند هزار نیروی نظامی حاضر در دیرالزور از لاک دفاعی، شاهد افزایش سرعت پاکسازیها باشیم.
منبع: تحولات جهان اسلام