در آغاز حوادث سوریه، عشایر که از نظر جمعیتی، بخش بزرگی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند؛ سیاست بی طرفانه را دنبال میکردند. اما با افزایش جنایت تروریستها، به صفوف رزمندگان ارتش سوریه پیوستند.
آنچه در جبهههای شرق سوریه میگذرد، نشانگر ورود بی سابقهی نیروهای عشایری به نبردهای ارتش سوریه ضد داعش است. آنچه این تحول را نشان میدهد، مشارکت هزاران نفر از جوانان عشایر در نبردهایی است که در کل محورهای «بادیه» [صحرای وسیع شرق سوریه] جریان دارد. امری محوری، که میتواند زودتر کار نبرد ضد داعش را یکسره کند.
به نوشتهی ایهم مرعی (از کارشناسان مسائل میدانی سوریه) در روزنامهی الاخبار لبنان، اگرچه خیلیها، از عشایر سوریه به دلیل تاخیرشان در حمایت روشن و واضح از ارتش این کشور، انتقاد میکنند، اما برخی دیگر از کارشناسان، دلایلی متعددی ارائه میکنند که میتواند این «بیدار شدن وجدان عشایر» را تفسیر کند. نظریهی این افراد میگوید که قرار داشتن مناطق زندگی عشایر در بخشهای تحت تصرف گروههای مسلح [تروریستی]، نقش مهمی در تاخیر این اعلان حمایت داشته اما حالا با این اعلان حمایت علنی، «برگهی عشایر» به نفع دولت سوریه روی میز آمده و از دست برخی کشورهای خلیج فارس که با تمام توان میخواستند عشایر را به ضدیت با دمشق بکشانند، خارج شده است.
در آغاز حوادث سوریه، عشایر (که از نظر جمعیتی، بخش بزرگی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند) بیطرف مانده یا آنکه «موضعِ در سکوت» اتخاذ کردند. البته برخی از جوانان عشایر در فعالیتهای نظامی علیه ارتش سوریه هم وارد شدند، خصوصا در سه سال ابتدایی درگیریها. دلیل این مسئله هم بازمیگشت به ارتباط ریشهی [خاندانی و نسبی و خاستگاهی] بسیاری از عشایر سوریه به برخی از کشورهای خلیج فارس، و خصوصا قطر و عربستان. همین ارتباط بود که موجب شد بسیاری از جوانان عشایر وارد دو سازمان جبهه النصره و داعش شوند.
درحالیکه بسیاری از سران عشایریای که وارد فعالیتهای ضد ارتش گردیدند، جزو شخصیتهای غیر مشهور و غیر مرکزی محسوب میشدند، در مقابل بسیاری از شخصیتهای معروف عشایری «تایید در سکوت» یا حتی تایید علنیشان از ارتش را حفظ کردند و هیچ گونه موضع خصمانه نسبت به ارتش بروز ندادند، اگرچه فعالیت نظامیای هم [در راستای تایید ارتش] به عمل نیاوردند. نقش حمایتی این دسته از عشایر در ابتدای حوادث سوریه، محدود بود به برپایی نشستهایی که با نام «خیمههای ملی» شناخته میشدند.
گذشته از این، حجم حملات گستردهی رسانهای ضد ارتش و تلاش برای پررنگ نشان دادن بُعد طائفهای و فرقهای جنگ هم از دیگر دلایل تاخیر عشایر در پیوستن واضح به ارتش محسوب میشد.
شاید نبرد حسکه (در دو سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵) علیه داعش، اولین جایی بود که نقش نظامی فرزندان عشایر، ظهور و بروز پیدا کرد. اگرچه تعداد زیادی از جوانان عشایر جزو ارتش بودند و همچنان جزو ارتش باقی ماندند، ولی اولین ظهور و بروز قویشان [به عنوان نیروهای رزمی عشایری] در قامشلی و حسکه در جریان تشکیل [دو گروه شبهنظامی حامی نظام] یعنی «الدفاع الوطنی» [بسیج ملی] و «المغاویر» [نیروهای ویژه] بود. تعداد افرادی که به این دو گروه پیوستند [به سرعت] به بیش از ۵ هزار نیرو رسید و نقش مهمی در سد کردن حملات داعش به مناطق حاشیهای حسکه و قامشلی ایفا کردند.این نقش، نشانگر ارادهای عشایری برای ایستادن در کنار ارتش بود.
کشتارهایی که داعش نسبت به اهالی ریف دیرالزور به عمل آورد، صدها تن از اهالی شُعیطات و بوسرایا را واداشت که از منطقهی تحت تصرف داعش به مناطق تحت سیطرهی ارتش گریخته و به صفوف ارتش در دیرالزور و تدمر بپیوندند. این افراد، در ادامه، نقش مهمی در حمایت ارتش در این دو جبهه ایفا کردند.
در همین راستا، منبعی از داخل «الدفاع الوطنی» در دیرالزور در گفتگو با الاخبار میگوید که «اکثر افراد عشایر [هیچ وقت] موضع خصمانهای ضد ارتش اتخاذ نکردند. شاید طولانی شدن زمان نبرد، و ظلمی که گروههای مسلح متعددی که سرو کلهشان در این استان پیدا شد در حق عشایر کردند، نیروهای عشایر را بر آن داشت که از ارتش در جنگش ضد تروریسم حمایت کنند.»
به مرور، بسیاری از افراد عشایر موفق شدند از مناطق تحت تصرف داعش (خصوصا در رقه) فرار کنند. خروج این افراد از آن مناطق، زمینهای شد برای ورودشان به نیروهای شبهنظامی حامی ارتش و یا ورود به صفوف «نیروهای دموکراتیک سوریه» (که عشایر حدود نیمی از افرادش را تشکیل میدهند).
این روزها هم نام «مقاتلی عشائر» [رزمندگان عشایر] به عنوان یکی از نیروهای اساسی حامی ارتش در نبردهایش در «بادیه» زیاد به گوش میرسد؛ نبردهایی که از [نبرد بازپس گیری مجدد] تدمر آغاز شد و امروز از رقه به سمت دیرالزور پیش میرود.
منابع میدانی در گفتگو با الاخبار میگویند که «با ورود نبردها به پایگاه اصلی داعش در بادیه و دیرالزور، تعداد رزمندگان عشایر به شکل گستردهای افزایش یافته و حالا تعدادشان به هزاران تن رسیده است.» به گفتهی این منابع: «آنچه امروز رخ میدهد، یک عکسالعمل مردمی واضح در مقابل جنایات داعش است و بیانگر موضع حقیقی عشایر است که چیزی نیست جز رد رفتارهای داعش و حمایت از ارتش.» این منابع میافزایند: «حالا رزمندگان عشایر نقش تعیینکنندهای در نبرد ضد داعش ایفا میکنند، چون از اهالی همان منطقه هستند و از جزئیات جغرافیای آن آگاهند و این، عامل کمککنندهای در پیشروی سریع ارتش محسوب میشود.»
ترکی البوحمد
معاون دبیرکل «جنبش سوسیالیستهای عرب» و فرمانده نیروهای «مقاتلی عشائر» [رزمندگان عشایر] ترکی البوحمد نیز در گفتگو با الاخبار میگوید: «عشایر نقش ملی بزرگی داشتند و تعداد زیادی از افراد خود را به عنوان شهید در صفوف ارتش و نیروهای حامیاش تقدیم کردند.» البوحمد میافزاید: «داعش، چیرگی خود را با ضرب و زور به اهالی تحمیل کرده بود و از خروج آنها به سمت مناطق سیطرهی ارتش جلوگیری میکرد چون میدانست که اکثریت مردم، حامی و پذیرای ارتش هستند.» به گفتهی او، بالا رفتن تعداد افرادی که به نیروهای عشایر میپیوندند «امری طبیعی» است «حقیقت موضع افراد عشایر را بازتاب میدهد که با نزدیک شدن ارتش به مناطقشان احساس امنیت میکنند.» ابوحمد پیشبینی میکند که «ارتش با سرعت در دیرالزور پیشروی کند چون اهالی دیرالزور نقش مهمی با ارائه کردن اطلاعات دقیق به ارتش ایفا میکنند و دلیل کارشان این است که میخواهند یک دوران تاریک در تاریخ منطقه را به پایان برسانند.»
منبع:مشرق