در راه برگشت، کنار یک تانک سوخته متوجه یک پیکر از شهدا شدیم، بلافاصله بررسیهای لازم انجام شد و من همانجا کنار پیکر مطهر شهید نشستم. در همین حین بچههای تخریب و شهید حامده بافنده(علیرضا امینی) از من فاصله گرفتند.
شهید حامد بافنده یکی از مدافعان حرم ایرانی است که چندی پیش داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) همراه با رزمندگان فاطمیون عازم سوریه شد و بعد از مدتی در سوم اردیبهشت ماه ۹۶ توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. شهید بافنده با نام جهادی علیرضا امینی متولد ۱۳۶۶ و اصالتا اهل مشهد اما ساکن شهر رفسنجان در استان کرمان بود. او یکی از مداحان اهل بیت(ع) بود که در مراسم یادبود همرزمان شهیدش هم حضور داشته و مداحی میکرد. صدای گرم او که در مراسمهای مختلف برای فاطمیون میخواند، یادش را در دلهای رزمندگان مقاومت جاودانه کرد.
شیخ کاتب از رزمندگان فاطمیون نحوه شهادت حامد بافنده را چنین روایت میکند: «شب شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام) در دوم اردیبهشت ماه ۹۶ بود. ساعت حدود دوازده شب بود که به منطقه شیحه(ریف حماء) رفتیم. آنجا در مقر فرماندهی استراحت کردیم.حدود ساعت ۳ بامداد به سمت منطقه عملیاتی سوبین(ریف حماء) حرکت کردیم. وقتی به خط مقدم رسیدیم، چند نفر از رفقا را دیدیم و بعد از احوالپرسی پشت خاکریز نشستیم. در تاریکی هوا دستههای عمل کننده وارد میدان جنگ شدند،حدود یک ساعت طول کشید که بدون درگیری به زیر پای مسلحین رسیدند و منتظر فرمان اجرای عملیات از طرف فرماندهی بودند. وقت اذان صبح شد که فرمانده تیپ به شهید حامد بافنده(علیرضا امینی) گفت: «یک اذان عشقی بگو.» کربلایی شهید حامد بافنده هم از آنجایی که ذاکر اهل بیت(ع) بود و صدای دلنشینی داشت یک اذان مشدی گفت و در خط مقدم به اتفاق فرماندهی و جمعی از دوستان نماز صبح را اقامه کردیم.
نسبتا هوا رو به روشن شدن بود که عملیات آغاز شد. خدا را شکر که بچههای فاطمیون با سرعت وارد محدوده حتمی دشمن شدند و هر مجموعه به سمت کاری حرکت کرد و به فضل الهی کار خوب پیش رفت. پاکسازی قطعی منطقه تا حدود ساعت ۸ و نیم صبح طول کشید و همین حدود بود که مطلع شدیم منطقه جنوب حلفایا یعنی محل شهادت شیخ شهید محمد حسین مومنی و جمعی از رزمندههای فاطمیون هم آزاد شده است. بعد از اتمام کار از فرماندهی اجازه گرفتم که به اتفاق جمعی از بچهها به منطقه جنوب حلفایا رفته و برای تفحص پیکر شهدایی که در عملیات قبل نتوانستیم آنها را عقب بکشیم اقدام کنیم. موافقت این کار را گرفتیم.
جمعی از دوستان از قبیل یک نفر از اطلاعات لشکر، دو نفر از تخریب و شهید حامده بافنده و یک نفر دیگر از دوستان به سمت جنوب حلفایا حرکت کردیم و چون میخواستیم با خود شهید بیاوریم، امکاناتی از قبیل دستکش، برانکارد و پتو هم برداشتیم. حدود ساعت ۱۰ بود که به جنوب حلفایا رسیدیم و وارد محدودهای شدیم که شهدایی در آنجا داشتیم. بعد از بررسی ابتدا متوجه یک شهید از بچههای فاطمیون شدیم که باتوجه به احتمال تله قرار دادن پیکر شهید توسط تکفیریها ابتدا تخریب چیها وضعیت را برانداز کردند تا ببینند محدوده شهید امن است یا خیر. متاسفانه اطراف شهید با چهار تله مواجه شدیم که بچههای تخریب آنها را خنثی کردند و شهید را آماده جابه جایی. رفتیم باز هم بگردیم که مجدد با دو پیکر دیگر مواجه شدیم. باز هم طبق روال، اول بچههای تخریب وضعیت را بررسی کردند که باز هم متوجه شدیم یکی از شهدا را با دو تله درگیر کرده بودند که به فضل الهی توسط تیم تخریب خنثی شده و شهدا برای جابه جایی آماده شدند.
مجددا شروع به بررسی منطقه کردیم که ابتدا پیکری پیدا نشد اما در راه برگشت، کنار یک تانک سوخته متوجه یک پیکر دیگر از شهدا شدیم، بلافاصله بررسیهای لازم انجام شد و من همانجا کنار پیکر مطهر شهید نشستم. در همین حین بچههای تخریب و شهید حامده بافنده(علیرضا امینی) از من فاصله گرفتند و ابتدای یک جاده خاکی به سمت خودروی خودمان قدم میزدند که ناگاه متوجه یک تله کنار جادهای شدند. تخریب چیها اقدام به خنثی کردن آن شدند و همه کسانی که اطرافشان بودند از محل تله فاصله گرفتند. من همچنان کنار پیکر شهید نشسته بودم که ناگهان صدای انفجار همه جا را فرا گرفت، بلند شدم دو تخریبچی رادیدم که ناله میکردند و تا به آن طرف نگاه کردم، متوجه شدم شهید حامده بافنده(علیرضا امینی) وسط همان جاده خاکی رو به آسمان دراز کشیده است و دستهایش باز بود…»
منبع: تسنیم