اخبار کوتاه

نیروهای القسام، یک بولدوزر نظامی اسرائیلی از نوع D9 را در منطقه المغراقه با راکت یاسین ۱۰۵ مورد هدف قرار داده و سرنشینان آن را به قتل رساندند. رزمندگان القسام یک تانک، یک بولدوزر و یک نفربر ارتش رژیم صهیونیستی در محور خان یونس را با استفاده از راکت‌های یاسین ۱۰۵ مورد هدف قرار دادند. رزمندگان کتائب القسام ابتدا یک بمب را در منزلی در شرق خان یونس که نظامیان اشغالگر اسرائیلی در داخل آن پناه گرفته بودند، منفجر کردند سپس این خانه را با راکت TBG مورد هدف قرار دادند که در این عملیات نیروهای اشغالگر کشته و زخمی شدند. سرایا القدس اعلام کرد مجاهدان این گروه، با ۷ نظامی اشغالگر اسرائیلی در محله شجاعیه در شرق غزه با اسلحه تیربار وارد درگیری شدیدی شدند و همه این نیروها را به قتل رسانده یا زخمی کردند. وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه اعلام کرد بیمارستان معمداننی در غزه به سبب ادامه حملات دشمن صهیونیستی، محاصره و بازداشت تعدادی از کادر پزشکی و درمانی، مجروحان و آوارگان از خدمت خارج شده است.

نعره‌های حیدری‌مان در سوریه داعشی‌ها را فراری داد

  • کد خبر : 3922
  • 06 مرداد 1395 - 9:05
نعره‌های حیدری‌مان در سوریه داعشی‌ها را فراری داد

یکی از فرماندهان لشکر زینبیون عنوان کرد: داعش وقتی که متوجه می‎شود زینبیون دارد می‎آید فرار می‎کند. به گزارش اخبار جهادی هفته نامه پنجره گفت و گویی با یکی از فرماندهان لشکر زینبیون با نام جهادی مظفرعلی کرمانی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید: بگذارید از این اینجا شروع کنیم. چه […]

یکی از فرماندهان لشکر زینبیون عنوان کرد: داعش وقتی که متوجه می‎شود زینبیون دارد می‎آید فرار می‎کند.

به گزارش اخبار جهادی هفته نامه پنجره گفت و گویی با یکی از فرماندهان لشکر زینبیون با نام جهادی مظفرعلی کرمانی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

بگذارید از این اینجا شروع کنیم. چه ارتباطی بین نوع زندگی بچه‎‎های زینبیون و شیوه جنگیدنشان در سوریه است؟

شور حسینی‎شان خیلی زیاد است (با لبخند). شاید مسئله این باشد که این‎ بچه‎ها همیشه در جنگ بوده‌اند و زندگی‎شان در مبارزه گذشته است؛ چون در بسیاری از روز‎ها شهید داشته‎ایم. دائم در مبارزه بوده‌ایم. برای خودمان سلاح می‎خریدیم، تو گویی در منطقه جنگی، زندگی روزمره ما جریان داشت.

یعنی از بچگی با این مفاهیم بزرگ شده‎اید؟

بله. با این مفاهیم بزرگ شده‎ایم. و واقعا اهالی آنجا حاضرند جانشان را بدهند، اما به اعتقادات شیعی‎شان پشت نکنند. برای همین هم در جنگ سوریه خیلی غیرتی می‎روند جلو و می‎جنگند و اصولا عقب‌نشینی یا اسیر دادن در مسلک زینبیون نیست. یک فرد سوری برای من تعریف می‎کرد که در خانه‎‎های ما امروز به‎جای قسم به قرآن و سایر مقدسات، به زینبیون قسم می‎خوریم. این حرف یک نفر اهل سوریه بود.

تاثیرات زینبیون روی دیگر مجاهدین که در سوریه می‎جنگند چگونه است؟

شنیده‌هایمان از فرماندهان ایرانی و فرماندهان قبلی زینبیون این‎طور است که از فاطمیون افغانی و نیرو‎های سوری و حزب‎الله لبنان و حیدریون عراق می‎آمدند و از ما می‎خواستند که فقط پنج نیرو از زینبیون به ما بدهید که ما اعلام کنیم زینبیون دارد، می‎آید! چون داعش وقتی که متوجه می‎شود زینبیون دارد می‎آید فرار می‎کند. نمونه‌هایش کم نیست. مثلا مناطقی هست که در دست داعش بوده، اما به محض اینکه شنیده‎اند زینبیون دارند می‎آیند یک ترسی داشته‎اند که باعث فرارشان شده است.

یک شعاری هست بین بچه‎‎های زینبیون که آن را فریاد می‎زنند و به نعره حیدری معروف است. الان در منطقه همه نعره حیدری را یاد گرفته‎اند.

چگونه است؟

یک نفر با صدای بلند و کشیده می‎گوید: «نعـــــره حیـــدری»… بقیه بلند می‎گویند: «یــا علــی (ع)».

این شعاری است که زمان جنگ بین هندوستان و پاکستان، رزمندگان شیعه و سنی این شعار‎ها را سر می‎دادند. درباره‌اش می‎گویند یک حس و قدرتی را به شما می‌دهد. وقتی که یا علی (ع) را می‎گویید، این یک قدرتی به شما منتقل می‎کند که روبه دشمن حرکت می‎کنید و عقب هم نمی‎نشینید. این حرف را اهل سنت درباره این شعار گفته‎اند.

ارتش پاکستان هم که بیشتر برادران سنی هستند.

بله. در ارتش به کسانی‎ که شجاعت‎‎هایی از خودشان نشان داده‎اند و کارنامه نظامی خوبی داشته‎اند، نشان حیدر می‎دهند. الان در ارتش پاکستان هشت نفر این نشان را گرفته‎اند اما در زمان دیکتاتور اسبق، ژنرال ضیاء‌الحق و بر اثر  نفوذ آل سعود نعره حیدری در همه سازمان‌ها حذف شد.  البته من این را در پرانتز بگویم که این ارتشی که من دارم از آن صحبت می‎کنم ارتشی است که برای اسلام در پاکستان تشکیل شد و با ارتش امروز متاسفانه خیلی تفاوت دارد. غربی‎ها و سرویس‎‎های اطلاعاتی روی این ارتش و بی‎قید کردنش نسبت به اسلام خیلی کار کرده‎اند.

 

اما انشاءالله همین زینبیون بعد از ختم فتنه سوریه برمی‎گردند و دست راست حضرت آقا در جهان خواهند شد انشاءالله.

 

از پاکستانی‎ها در نیرو‎های معارض هم هستند؟

 

بله. این‎ پاکستانی‎‎هایی که در گروه‎‎های تکفیری هستند بیشتر از وزیرستان هستند. اتفاقا همین‎ها وقتی که نعره حیدری ما را در عملیات‎ها و هجوم‎ها می‎شنوند، به بقیه می‎گویند دیگر خودتان را جمع کنید!

 

در خیلی جا‎ها دیده‎ایم که سوریه‎ای‎‎ها اعلام می‎کنند زینبیون دارد می‎آید یا برای تثبیب خط می‎گویند زینبیون اینجا مستقرند.

 

دو تا ماجرا هم بگویم. این دوستان به یک منطقه‎ای می‌روند که حاج قاسم به آن‎‎ها درباره خطرات منطقه گفته بود. می‎روند از پشت قیچی می‎شوند. نیرو‎های خودی هم در حال عقب‌نشستن بوده‎اند که آن‎ها در محاصره می‎افتند. محاصره‎شان طول می‎کشد و از لحاظ مهمات و غذا و آب هم در مضیقه قرار می‌گیرند. با بی‎سیم با آن‎ها صحبت می‎کنند. حاج قاسم هم گوش می‎کرده است. گفته بودند یا مهمات می‎توانیم برسانیم یا غذا، گفته بودند همان مهمات را بدهید. فرماندهی که پشت بی‎سیم است می‌گوید در منطقه گوسفند هست از آن تغذیه کنید. می‌گویند ما آمده‎ایم اینجا از ناموس و مال مردم دفاع کنیم، قرار نیست که مال مردم و حق‎الناس را بخوریم. ما این کار را نمی‎کنیم. حاج قاسم سلیمانی وقتی این قضیه را شنیده بود از فرمانده میانی پرسیده بود که کدام گروه در آن منطقه عمل کرده‌ است؟ فرمانده جواب می‌دهد بچه‎‎های زینبیون پاکستان. حاج قاسم می‌گوید تمام توانتان را بگذارید که این بچه‎‎ها از آنجا آزاد شوند. وقتی که می‎رسند، بعد از هفت، هشت روز که آزاد می‎شوند، می‎بینند که همه بچه‎‎ها این‌قدر علف خورده‎اند که دور دهانشان سبز شده است.  یک اتفاق جالب دیگر هم به شما بگویم.

 

منطقه‎ای دست بچه‎‎های زینبیون افتاد و تا زمانی که آنجا را به نیرو‎های سوری برای تثبیت خط تحویل دادند، در اختیار خود بچه‎‎های زینبیون بود. آنجا فقط زنان و دخترانی که از اروپا و این‎طرف و آن‎طرف می‎آورند برای جهاد نکاح حضور داشتند. یکسری از داعشی‎ها دست بسته دختر‎ها را گذاشته بودند در خانه‎‎ها و فرار کرده بودند. بچه یکی از خانم‎‎ها را می‌فرستند تا دست‎هایشان را باز کند. زمانی که این بچه‎‎ها می‎خواستند این منطقه را تحویل نیرو‎های سوری بدهند، زن یک فرمانده داعشی برگشت گفت که ما می‎خواهیم مذهب این بچه‎‎ها را اختیار کنیم! این‎‎ها که بودند که این‌قدر پاک و فرشته بودند که حتی چشمشان به ما نیفتاد و چیز‎هایی که ما نیاز داشتیم می‎رفتند و تهیه می‎کردند و دم در خانه ما می‎گذاشتند و در را می‎زدند و زود دور می‌شدند و اصلا روبه‎روی ما نمی‌ایستادند. در صورتی که ما کاملا در اختیارشان بودیم و اسیرشان بودیم. وقتی می‎گویم سوریه‎ای‎‎ها دارند قسم می‎خورند روی اسم زینبیون، این‎ چیز‎ها را دیده‎اند. بچه‎‎های زینبیون واقعا آدم‎‎های ناموسی‎ای هستند و خیلی غیرت دارند. اکثر بچه‎‎ها حتما یک چاقو هم با خودشان دارند؛ اگر مهمات تمام شود با آن می‎جنگند. ما یک «شهید مطهر» داشتیم که پس از اینکه در محاصره گیر می‌کند، با سه خشابی که برایش مانده بود و بعد از آن با سنگ می‎جنگد و شهید می‌شود.

به کانال تلگرامی ما بپیوندید

ما را در اینستاگرام دنبال کنید

دانشجو

لینک کوتاه : https://akhbarjahadi.ir/?p=3922

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.